ایرانی
با درود خدمت دوستان
کاوه جان، از دومنظر می توان به پادشاه نامیدن شاهزاده رضاپهلوی نگاه کرد. ابتدا اینکه، رفراندوم تغییر نظام در سال 58، مخدوش است، این را امروز دست اندرکاران رها شده از قید آخوندی نیز می گویند و اسناد به اندازه کافی برای آن وجود دارد. چنانچه این نظر را بپذیریم، پس قانون اساسی مشروطه همچنان به قوت خود باقی است و چنانچه بخواهیم آن را ملغا و یا اصلاح کنیم، باید در یک انتخابات آزاد و با نظارت نهادهای بین المللی صورت پذیرد زیرا در همه کشورهای دموکراتیک دنیا، نتیجه حاصل از انتخابات مخدوش، باطل است. پس می توان نتیجه گرفت تا انجام انتخابات با شراطی که گفتم، قانون اساسی مشروطه بر قرار است و بر طبق آن از 4 آبانی که شاهزاده به سن قانونی رسیده اند، طبق آن قانون اشاره شده، شاه هستند. کسانی مانند واحدی، برای رد این نظر امروز از درصد آرا می کاهند و می گویند درست است!، مثلا" می گویند نه 99 درصد که لااقل مثلا" 60 درصد در آن رفراندم به تغییر نظام رای داده اند، پس نتایج حاصله درست درست است!، درضمن فراموش نکن، در آن رفراندوم تنها پاسخ "آری" و یا "نه" به جمهوری اسلامی مطرح و مدنظر بود. این یک نگاه. نگاه دوم، نگاهی است که حزب مشروطه ایران دنبال می کند و شاهزاده را "کاندیدای" نهاد پادشاهی می داند و به همین دلیل با طیف هایی از پادشاهی خواهان در تضاد قرار می گیرد. زیرا طبق نظر اول، رضاپهلوی شاه است و طبق نظر دوم، کاندیدای پادشاهی. در مورد اول، این حق قانونی اوست، در مورد دوم، وقتی صحبت از "کاندیدا" است، یعنی کاندیدا باید در یک فرآیند انتخاباتی دموکراتیک، "انتخاب شود".
کاوه جان، بر اعصاب خود مسلط باش و نگاهی هم به تحولات سوریه بکن، ماه ها کسی شورای ملی آنها را به رسمیت نشناخت تا چند روز پیش، دلیل آن چه بود؟ از تو دوست گرامی می خواهم با تسلط بر اعصاب خود و همکاری با آن بخشی از اپوزیسون که حرف های دموکراتیک و منطقی می زند، در راه آزادی وطن بمانی. تلاش هایی که صورت می گیرد منشاء اثر است و این را در بحث های بعد شرح می دهم.
|