حق
درود بر شیر و خورشید و تاج، بهمن زاهدی و ایرانی گرامی،
درود بر هر میهنپرست ایرانی که به این صفحه سر می زند و برای نجات ایران از شر حمله نظامی احتمالی و شر جمهوری اسلامی بدنبال بهترین راهها می گردد؛ راههایی که ذره ای منافع ملی ایران را نابود نکند. ولی اول باید معنای ؛منافع ملی؛ را فهمید و من فکر می کنم که این خود هنوز برای بسیاری از ایرانیان معمایی است؛ معمایی که تاکنون بسود سیاست بازان ایرانی! و بیگانگان بوده است. من وقتی جلای وطن کردم می خواستم بدانم راز موفقیت کشورها و ملل غربی از یکسو، و راز شکست ایران و ملت ایران از سوی دیگر چیست؟ می دیدم انگلیسیها در بحثهای سیاسی رادیو و تلویزیونی به ؛منافع ملی؛ خیلی رجوع می کنند. در بسیاری موارد می دیدم که بحثها بر سر این بود که کدامین راهها بهتر و بیشتر منافع ملی شان را تامین می کند. در سیاست همه چیز با معیار منافع ملی شان می سنجیدند تا تشخیص دهند که بهترین تصمیمات برای تامین منافع ملی شان چیست!
وقتی ؛منشور پیشنهادی؛ کمیته تشکیل شورای ملی اعلام شد دیدم که ما چه راه درازی در پیش داریم تا به سطح درک یک انگلیسی معمولی برسیم چه برسد به بالاتر از او! هیچ شهروند انگلیسی منافع ملی ای که موجودیتش به آن وابسته است را هرگز ؛پیشنهاد؛ نمی کند؛ منافعی مثل تمامیت ارضی اش را، یا یک کشور و یک ملت و یک ملیت بودنش را!
عبدالستار دوشوکی در مقاله اخیرش نوشته؛ منشور پیشنهادی برای تشکیل شورای ملی وحی مُنزل نیست بلکه مجموعه ای از باورها و پیشنهادات جمعی از هموطنان است برای بقیه هموطنان جهت غور و بررسی ـ نه چیزی کم ارزشتر از این و نه چیز بالاتر از آن! ؛
اما جناب دوشوکی، برای من لامذهب، دو اصل تمامیت ارضی ایران، و ایران یک کشور و یک ملت و یک ملیت از وحی منزل هم بالاترند! ایندو اصل جانمایه منافع ملی ایران اند و موجودیت ایران به ایندو اصل وابسته! چگونه می توان موجودیت ایران و ایرانی را ؛پیشنهاد؛ کرد، به مذاکره گذاشت، و قابل داد و ستد قلمداد کرد!؟ من خود را از یک انگلیسی معمولی کمترنمی دانم!
|