پایکوبی و دستافشانی و بادهنوشی کنفدراسیون و کنفدراسیونیها بر روی گور ایران و ملت ایران!
ایرانی
با درود خدمت دوستان
حق عزیزم، نوشتاری بسیار شفاف و روشنگر را قلمی نموده اید. یخ بستگان سیاسی در دهه های سی و چهل شمسی، در پیرانه سری یاد مبارزات قهرمانانه! خود نموده اند تا گیلاسی در جهان امپریالیستی روبه نابودی! سرمایه داری بزنند و دمی خوش باشند و بقای سوسیالیزم واقعا موجود! را نیز پیگیری کنند. حال به این ها بگو پدر جان، ایران و ایرانی را با مرام جهان وطنی و وابسته به مسکو خود به باد دادید، در این پیرانه سری کمی خرد و منطق بیابید و برای جشن ها و دورهمی هایتان، دلیلی دیگر بجویید.جوان امروزین ایران، نه شما را می شناسد و نه شما برایش کمترین اهمیتی دارید، این را از کسی بشنوید که هر روز خود را با جوانان برومند ایران سپری می کند. حق عزیزم، در مورد کنفدراسیون، نکته جالبی برایت بگویم. خانم مهناز افخمی از وزرای دولت هویداست و مسئول امور زنان، هم زمان برادر او از ارکان مهم کنفدراسیون در خارج از کشور است. اما این موضوع نه مزاحمتی برای خانم افخمی ایجاد می کند و نه رزیم شاه مانند رژیم آخوندی که برادر بهمن قبادی را به جای او بازداشت کرده است، با او کاری دارد و او را رد صلاحیت می کند. خسرو گلسرخی شوهر خواهر شادروان گرگین است، اما پس از گلسرخی برای گرگین مشکلی پیش نمی آید و همواره در سفرها به همراه شاهنشاه و شهبانوست. به قول ظریفی، دیکتاتوری محمدرضاشاهی اگر هم بود نه برای ملت ایران، که برضد وطن فروشانی بود که خاست و هدفی جز تسلیم کردن ایران به برادر بزرگتر نداشتند. طرفداری حضرات از مصدق السلطنه را نیز زیاد جدی نگیر، حزب توده با وجود اینکه از شبکه وسیع افسران و چماقداران متعدد برخوردار بود، اما در عصر ۲۸ مرداد نه خواست و نه توانست کاری بکند.
درضمن، کامنت قبلی که با نام ایرانی ارسال شده است از اینجانب نیست. البته چیزی که نوشته شده مورد تایید من هم هست.
|