دموکراسی و نقش پادشاه
وجدانی
شاید جمهوری خواهان هیچگونه اتحادی نداشته باشند لیکن علیه پادشاهی متحدند! (۱)
تا بحال بارها و بارها شاهد آن بوده و هستیم که بیشترِ ایرانیانِ دلسوز و وطنپرست چگونه و با چه استدلال و منطق قوی در بارۀ وجود شخصیت فراجناحی و رهبریت مقبول ایرانی که استعداد آنرا داشته باشد برای سرنگونی و از بین بردن جمهوری اسلامی، مبارزات آزادی خواهانۀ مخالفین و اپوزیسیونِ متفرق و پراکنده را انسجام بخشد تا این جوی ها و نهر های باریک و کم عمق به رودخانه هایِ بزرگ و خروشانی تبدیل گشته سیل آنها بنیان هر چه ظالم و ستمگر است را درهم نوردد. اما افسوس و هزاران افسوس که بخل و حسد و از همه مهمتر قدرت طلبی و خود محویِ جناحی از اپوزیسیونِ جمهوری اسلامی کار را به جایی رسانده که این اپوزیسیون ظلم، کشتار و جنایت جاری و وارده بر ملت ایران را به هیچ انگاشته و به جای رژیم آخوندی به سر و کلۀ خودش بزند و خویشتن را بطرف نابودی سوق بدهد.
|