دموکراسی و نقش پادشاه
بهمن زاهدی
با دورود خدمت جمشاد پرچمشاهی،
من درست برعکس شما فکر میکنیم. شاهزاده میتواند متحد کننده نیروهای اپوزیسیون ایران بشود. ایشان هم پیشزمینههایش را داراست و هم قدرت بیانش را دارد و هم محبوبیت خاص خود را ما بین مردم بدست آورده است.
مشکل در جای دیگریست! و آن هم سیاست حذف کردن (مختل نگاه داشتن اپوزیسیون ایران) دول اروپایی و امریکا میباشد.
برای مثال: از زمانیکه هئیت فرهنگی پارلمان آلمان از قم به آلمان هجرت فرمودند، مشاهده میکنیم که نیروی راست رادیکال آلمان که در خدمت سازمان امنیت این کشور کار میکنند و تا چندی پیش چاکر و مخلس احمدینژاد بودند به یک باره مخالف اسلام شدهاند و در گفتمان مصنوعی که سازمان امنیت آلمان در آلمان بوجود آورده است، هر کسی که امروز مخالف اسلام حرفی بزند فوراً از طریق مطبوعات (دولتی و آزاد) آلمان به راست رادیکال بودن متهم میشود. دیوزگی آلمانی!
اروپا و امریکا در پی این هستند که این رژیم بر سر کار نماند (چه خری بهتر از این رژیم) و نیروی اپوزیسون ایران در رسانههای اروپایی و امریکایی را فقط اصلاحطلبان جمهوریاسلامی و جهانوطنیها تشکیل دهند.
بایکوت کردن شاهزاده (و زیر فشار گذاشتنهای سازماندهی شده) و نیروی واقعی اپوزیسیون ایران در رسانهها بخوبی قابل لمس میباشد. ما باید به فکر این باشیم که رسانههای ایرانی و غیر وابسته را بیشتر کنیم و صدای اپوزیسیون واقعی را به گوش مردم برسانیم و تنها روضهخوانی بیبیسی و صدای امریکا به گوش مردم نرسد.
خمینی را رسانهها به مردم ایران معرفی کردند و گرنه از ایشان هیچ خبری نبود تا بیبیسی ایشان را به مردم ایران تحمیل کرد.
ارادتمند
بهمن زاهدی
|