دیالوگ ملی
حق
این جمهوریخواهان گمراه ایرانی چون رژیم را در حال فروپاشی می بینند دارند اینگونه وارد عمل می شوند تا با رفتن بخش اسلامی این رژیم، آن بخش جمهوری اش را حفظ کنند تا حق انتخاب ملت ایران بین یک جمهوری مشروطه و یک پادشاهی مشروطه را بگیرند. اینها همانها هستند که معتقدند انقلاب شکوهمند سکولاردمکرات چینی و روسی و کوبایی و کره شمالی و سوری شان را یاران اسلامیست شان به سرکردگی خمینی دزدیدند. حالا این جمهوریخواهان سکولاردمکرات جهان سومی می خواهند ؛حق؛ شان را از دزد انقلابشان بگیرند. اگر جهان سومی و فرصت طلب و قدرت طلب با توسل به تقلب نبودند که ؛دیالوگ ملی؛ شان را با حذف پادشاهی خواهان انجام نمی دادند و با این حذف آن درصد از ایرانیان پادشاهی خواه را حذف نمی کردند و ؛ناخودی؛ نمی انگاشتند تا هیچ حقی برای آنها در ابراز وجودشان قائل نشوند. با این طرز تفکرست که این سکولاردمکرات های جمهوریخواه از حالا دیکتاتوری شان را بنمایش می گذارند تا یک جمهوری دمکراتیک سکولار از جنس چین و کوبا و صدام در ایران ایجاد کنند و دوران را به کام خود. در میانشان انقدر فدرالیست و ملت و ملیت ساز/تراش هست که امکان دارد همگیشان تن به یک جمهوری فدرال سکولاردمکرات ایران هم بدهند و هر کدام و گروه به نمایندگی یک ؛ملت و ملیت؛ ای که برای ایران قائل هستند که می توانند بطور همیشگی و موروثی استانهای مرزی کشور را بین خود تقسیم کنند و از قدرت و ثروت بهره مند شوند و هر کدام هم مردم/رعایای خود را داشته باشند و توافق کنند که دخالت در امور رعایا/ملت و ملیت دیگری نکنند. زمینه تکه پاره کردن کشور را این جمهوریخواهان فراهم می کنند. آیا جبهه ملی بخاطر اصل جمهوریخواهیش، تسلیم این جمهوریخواهان خواهد شد و دوباره گول خواهد خورد را باید در واکنش شان امروز روز و فردا دید (بار اول در سال ۵۷ گول خورد وقتی بزیر عبای خمینی رفت). اما جبهه ملی، اگر ملی است کی می خواهد ملی بودنش را در واکنش قاطع به اینها نشان دهد و منافعش و منافع ملی ایران را در رقابت سالم خود با پادشاهی خواهان در درون مرز بفهمد!؟
|