دوستان و دشمنان کنفدراسیون جهانی
شیر و خورشید و تاج
***** پایانی ناتمام - با دروغ آمدند و با دروغ حکومت کردند *****
و چون این بحث طولانی است، مطلب را کوتاه کرده و اشاره کوتاهی به این یک موضوع هم بکنیم. شما و امثال شما، سی و سه سال است که از "استبداد شاه" سخنها میگوئید...
معلوم نشد این چه استبدادی بود که هر میگوید "ما را در زمان شاه میکشتند و سر کوب میکردند" زنده مانده که در مورد استبداد شاه بگوید و بنویسد... اما هر که آوازه میهنپرستی داشت در زیر خاک دفن شده است و نیست که از خودش دفاع کند؟
جداً چگونه است که این استبداد (بقول شما) "دربار پهلوی" بود، اما شماها هنوز هستید که جشن مبارزه بر ضد آن استبداد بگیرید؟ اما عاملی تهرانیها و دکتر منوچهر سلیمیها و شهریار شفیقها و رحیمیها و دکتر ضیا مدرسها و ناجی ها و فرخرو پارساها و هزاران هزار از بهترین فرزندان این آب و خاک در یک چشم به هم زدن نیست شدند و خاک؟
اگر آزادی و استقلال و عدالت اجتماعی شما این است که خوبان نباشند و استبداد شاه این بود که خمینیها و خامنهایها و خلخالیها و کیانوریها و هاج سید جوادیهای زمانه همه و و و بمانند و باشند...
یا ما معنی استبداد را نفهمیدهایم یا شماها مستبد هستید و آن شاه بسیار هم دمکرات بود که شماها بودید و هستید و میگوئید و مینویسید بر سر قبر این ملت و میهن جشن میگیرید...
میگویند "استبداااااااد شاااااااااه" - آهااااای، تفو بر تو ای چرخ گردان تفو...
کاش صدام حسین شاه شماها بود، آنوقت بهتان میگفتیم استبداد یعنی چه... یک استبدادی نشانتان می داد که نه از خودتان آثاری میماند و نه از این نوشتهها و گفتارهای ناجوانمردانه و بدور از حقیقت که سی و سه سال تحویل این ملت دادید...
فقط همین یک قلم... دست کم از زن سربلند ایرانی که به این روز سیاه انداختید شرمنده باشید، نه؟ از آن مادران داغدار شرمنده باشید.
در یک جمع بندی، کارنامه کلّ پنجاه و هفتیها را میشود اینطور بیان کرد - یک مشت "هیچ" که برای آوردن "هیچ" همواره کج رفتاری کردند. نه کمتر نه بیشتر.
|