شیر و خورشید و تاج
***** پرده سوم - میگویند ما در تاریخ گیر کردههایی هستیم که میخواهیم "صاحب دعوت" باشیم. به حق چیزهای ندیده و نشنیده، که این را هم دیدیم و شنیدیم... حالا بخندیم یا گریه کنیم، یا هر دو؟ ما چه میگوییم اینها چه میگویند؟ *****
با در نظر گرفتن اینکه انتقادها شده، و شاهزاده هم کاملا میدانند آن انتقادها کدام است... ما باید به هر نحو ممکن و مقدور از شاهزاده حمایت کنیم و او را (با تمام مشکلات موجود) در صحنه تنها مگذاریم.
برای این کار، همانطور که خود شاهزاده هم بارها اشاره کردند، نیازی به این نیست که همه ما (دست کم بنده و دوستانم)، "اگر فقط از طرف خودمان صحبت کرده باشم"، در این پروسه شرکت داشته باشیم.
ما از همین بیرون بسیار هم عالی میتوانیم بدون اینکه زیر ماده ۱۱ها را امضا بگذاریم به ایشان یاری برسانیم. مهم این است که ایشان چه بگویند چه نگویند به پشتیبانی همه ما نیاز دارند، و ما نباید ایشان را در میان "آنان" که همه ما میدانیم کدامین هستند، تنها بگذاریم.
شاهزاده در مصاحبه خود با تلویزیون اندیشه آنهایی را که با این فراخوان مشکل دارند به دو دسته عمده تقسیم کردند. یکی آنهایی که با رژیم هستند و دوم آنهایی که با رژیم نیستند اما از اینکه "صاحب دعوت" نبودهاند ناراحت هستند.
پاسخ من به شاهزاده گرامی بسیار ساده است. شاهزاده گرامی، ما نه از طیف اول هستیم و نه از طیف دوم.
اتفاقا ما و بسیاری از هم میهنان دردمان این است که ۳۴ سال است که معتقد هستیم که برای آزاد کردن ایران و سپس ساختن ایران، شما میبایستی که "صاحب دعوت" باشید...، و نه فقط یک امضا کننده دیگر و یک شهروند دیگر... زحمات پدران و مادران ما را که این رژیم اینچنین بر باد داد، برای این زحمت نکشیده بودند که روزی شاهزاده آنها اعلام کند "من یک شهروند بیش نیستم". آنها در راه ایران خون جگر خوردند با امید اینکه روزی ولیعهدی دارند که پادشاهی میهن را بر دوش خواهد گرفت و راه پدر و پدر بزرگ تا کورش بزرگ را ادامه خواهد داد.
|