خمینی دروغ گفت، شاه اشتباه کرد، انقلاب شد
حق
بخش 2. آیا آنچه بنی صدر در رابطه با خمینی در این مصاحبه گفت دلیل بر ریاکاری و عدم شفافیت او و دو یارش در فریب دادن ملت ایران نبود؟ آیا او نباید در این قماری که کرد و باخت و ملتی را به سهم بزرگ خود بازنده کرد از پیشگاه ملت ایران عذرخواهی کند؟ آیا این عملکرد بنی صدر که در این گفتگو عیان شده بر ضد ملت ایران و بر ضد آن استقلال و آزادی و حاکمیت ملی نیست که ورد زبانش است؟ مگر آزادی و استقلال و حاکمیت ملی با عدم شفافیت امکان پذیرست و یا از روز اول لازمه و از اصول اولیه نباید باشد؟ آیا این گفتگوی بنی صدر نشان نمی دهد که او از روز اول این اصول را زیر پا گذاشت و ملت ایران را از چگونگی ورود خمینی به میدان مطلع نکرد و بدتر حرفهای فریبنده خودش و دو دیگر یارانش را از زبان خمینی خواست به گوش ملت ایران برساند؟ در این مصاحبه می بینید که او و یارانش می دانستند که خمینی چه افکاری متحجر و استبدادی ای دارد ولی این سه آنرا وارونه جلوه می دادند. او بوضوح می گوید که خبرنگاران سئوالاتشان را از قبل می دادند و این سه مربی به خمینی یاد می دادند که چگونه جوابهای خودش را ندهد چون استبدادش معلوم می شد بلکه پاسخهای آنها را که بوی دمکراسی و و و را می داد به خبرنگاران بدهد. یعنی این سه عمدا افکار خمینی را اینگونه از ملت ایران و افکار عمومی بین المللی پنهان می کردند و خمینی را بعنوان یک شخصیت همانند گاندی به ملت ایران و جهان ارائه می دادند. این را حتی نمی توان بحساب بزک کردن خمینی یا حتی عمل پلاستیک مختصر هم نمی گذاشت بلکه وارونه سازی چهره خمینی بطور کامل. چرا بنی صدر و یزدی و قطب زاده بدون استفاده از خمینی نخواستند حرفهایشان را بگوش مردم برسانند تا ببینند که واکنش مردم چه می بود؟ از چه می ترسیدند که اینکار را نکردند؟ علم کردن خمینی که بقول بنی صدر، خبر نداشت در ایران مردم دارند انقلاب خودجوش! می کنند به چه منظوری بود؟ اگر بزعم بنی موجودیت و عدم موجودیت خمینی تاثیری در وقوع انقلاب نداشت چرا این سه او را علم کردند و چرا نگذاشتند که انقلاب...ادامه در بخش ۳
|