ایرانی
با درود خدمت دوستان
ابتدا از مقاله وزین جناب آقای فاطمی سپاس دارم. سپس، متاسفانه اساس حکومت اسلامی بر انکار علم اقتصاد و ضدیت با تولید است. خاستگاه طبقاتی-اقتصادی حکومت تشکیل شده در سال ۵۷، بر بازار استوار است. این درست است که همواره بازار (از نوع سنتی - ایرانی) در تحولات تاریخ معاصر ایران دخیل بوده است، اما در شورش ۵۷، برای اولین بار، بازاری با تفکر حجره داری، به جای مسئولین برآمده از نظام بروکراتیک مدرن نشست. به سه دلیل، تولید برای ایشان مهم نبود، یکی تضاد تولید داخلی با بازرگانی آقایان و دوم، مشکلات تولید در رابطه با نیروی کار (مانند سندیکا و اتحادیه) و سوم ماهیت بازرگان (دلال؟) بوذن تازه به قدرت رسیدگان در سال ۵۷ است. اساس اداره یک مملکت، مملکتی که از زمان رضاشاه نظم و نسقی به لحاظ دیوانی (بروکراتیک) گرفته بود، با تفکر بازاری همخوانی نداشت و ندارد. سی و چند سال گذشته است، جمهوری جهل و فساد مانند بچه لوسی است که تمامی آنچه از پدر به ارث برده بود را نابود کرده است، حال بدون اندک هنر و تخصصی، سعی دارد با عملکردی بر اساس خاستگاه طبقاتی-فرهنگی خود، به حیات خود ادامه دهد. به عملکرد احمدی نژاد نگاه کنید، کاملا برآمده از تفکر بازاری است. عملکرد او در سیاسیت گذاری، موجب سودهای کلان بازاریان در واردات شد. این حکومت بر سه گانه مذهب، بازار و نظامی گری به قدرت رسید و تا به امروز مانده است. پرسش آنجاست که آیا این سه گانه، در سال های آتی نیز قابل دوام است؟ با امتزاجی که مابین این سه گانه صورت گرفته و از میان آن، مافیای رانتی نظامی - مذهبی سپاه برخاسته است، در حالیکه سه گانه فوق العشاره، در بخش های مؤتلفه، آخوندهایی مانند شیرازی، باند شبهه مدرن رفسنجانی و دیگران همچنان به طور سنتی موجود است، حل معادله چند مجهولی اقتصاد و سیاست در ایران، آسان نخواهد بود. این موضع حتی در فردای جمهوری جهل و فساد نیز قابل بررسی است. از مقاله های هفته پیش و این هفته آقای فاطمی، لذت و استفاده زیادی بردم. با آرزوی سلامتی برای ایشان.
پاینده ایران
|