شیر و خورشید و تاج
بهمن زاهدی گرامی،
از پاسخ شما سپاسگزارم. در همین پاسخ کوتاه یکی دو مطلب برای ما روشن شد. تنها چیزی که میشود گفت این است که در این روزها جای داریوش همایونها بسیار خالی است. هر چه زمان میگذرد از پنجاه و هفتیها و این رژیم بیزار تر میشویم. زیرا با از میان بردن بهترینهای این سرزمین امروز سیاست ایران دچار یک خلع جدی ملی شده است.
در هر حال ایران ما بزودی آزاد خواهد شد و زمان زیادی برای انجام این کار برای آزادیخواهان و این ملت باقی نمانده. اما با این روند و ترکیبی که ما میبینیم بنظر میآید که کار میهنپرستان بسیار سنگین تر و دشوار تر شده است مخصوصاً در ارتباط با "قانون اساسی" آینده ایران (که بقای ایران فردا بر آن بستگی خواهد داشت و اینکه در آن چه گنجانده شود...).
فعلا تا سرنگونی این رژیم همه ما به بهترین وجه وظائف خود را انجام میدهیم، و کاری نخواهیم کرد که به این رژیم منفور اسلامی کمکی شود. خوشبختانه همه ما، هم صبوریم و هم هشیار، هم توانمند و هم وقت شناس. همه اینها نکات مثبتی است که به سود میهنپرستان است.
این شطرنج پیچیده که سی و چهار سال پیش آغاز شد دارد تازه به نیمه راه میرسد... باشد تا صبح دولتشان بدمد... مهرههای ما کمتر هستند اما مهرههای توانمندی هستند... این کشور (با کمک یا بی کمک این یا آن) باید به جای اصلی خود باز گردد و اینچنین خواهد شد... اما اول و قبل از هر چیزی سرنگونی این رژیم. سپس در برابر چشمان این ملت با خیلیها گفتمانی خواهیم داشت که برای آینده و بقای این میهن لازم خواهد بود... بسیاری از ماها برای آن روز مناسب که این گفتمان ملی انجام شود تلاش و ثانیه شماری میکنیم و آن روز خواهد آمد....
پاینده ایرانزمین، سرزمین یک ملت بزرگ که امروزه به کمتر و هیچ تن داده است...
|