تجزیه ایران را جدی گرفتهاند
حق
درود بر هم میهنانم، بنظرم علامت تعجب/تمسخر/طعنه ی؛!؛ از جمله آخر این گفتگو افتاده. بنظرم، کورش زعیم قصد طعنه به بی غیرتی و اختگی رژیم داشته و اگر جمله آخر در این گفتگو را با علامت ! بخوانیم درست باشد:- ؛ این نشانه اهمیت دادن آنها به ایران است!!!؛
اگر کورش زعیم و جبهه ملی دغدغه تمامیت ارضی ایران و ایران یک کشور با یک ملت را داشتند، طبیعی ترین بخش اپوزیسیون را حزب مشروطه ایران(لیبرال دمکرات) ارزیابی می کردند و با این حزب به توافق و همکاری بر سر اصول ۴ گانه زیر می رسدند: حفظ تمامیت ارضی ایران بهر قیمتی بگونه ای که در سال ۵۷ بود. این مهمترین اصل غیرقابل پیشنهاد و مذاکره است؛ ایران یک کشور با یک ملت؛ استقرار نظامی لیبرال دمکرات در ایران؛ تدوین یک قانون اساسی نوین و لازم الاجرا مبتنی بر ۳۰ ماده منشور جهانی حقوق بشر. اگر جبهه ملی بجای تحمیل جمهوریخواهیش (دیکتاتوریش) بر ملت ایران و قهر با پادشاهی خواهان، به اصول لیبرال دمکراسی که ادعایشان را دارد پایبند بود، انتخاب بین پادشاهی و جمهوری را به ملت ایران در یک رفراندوم واگذار می کرد. شما نمی توانید ادعای لیبرال دمکراسی داشته باشید ولی حق و حقوق قشر پادشاهی خواه کشور که به آن اصول ۴ گانه باورمندند را نادیده بگیرید. حتی اگر این قشر در اقلیت باشد. اصول لیبرال دمکراسی و منشور جهانی حقوق بشر بدون دفاع و پاسداشت حقوق دیگران صرفنظر از اینکه تا چه حد در اقلیت باشند ممکن نیست. اگر کورش زعیم، جبهه ملی و امثال محمد امینی و بهرام مشیری بواقع لیبرال دمکرات بودند، منشور جهانی حقوق بشر را برای ایران می خواستند و منافع ملی را درک می کردند هرگز حزب مشروطه ایران(لیبرال دمکرات) و بویژه زنده یاد داریوش همایون را با افتخار دفع نمی کردند، و بجایش با تجزیه طلبان و تجزیه طلب نوازان مماشات کنند. جبهه ملی نتیجه مماشات با اینها را هم در سال ۵۷ دید و هم در همه این ۳۴ سال نکتبار دیده ولی دست بردار نیست. امیدوارم این نظر بدست کورش زعیم برسد و بداند جمهوریخواهان لیبرال و سوسیال دمکرات منتقدشان کم نیستند.
|