هموطن چرا تنها نشستی
ایرانی
با درود خدمت دوستان
عرفان عزیزم، شعرت اشک در چشمانم آورد، جوانان برومند این سرزمین، دوباره مام میهن را از گزند دشمنان خواهند رهانید، در تمام این سال های آخوندی در این شک نداشته ام. نمی دانم کتاب ؛دو قرن سکوت؛ شادروان عبدالحسین زرین کوب را خوانده ای یا نه. در آن روایت ماجرای دو قرن اول تجاوز به ایران توسط تازیان درج شده است. سکوت ایرانی، در پس خود طاهر و مازیار و یعقوب لیث صفار می آفریند. تو به خاطر نداری، اما شاعران ارتجاع سرخ، با ارتباط و بی ارتباط با حوادث، شعر می سرودند و امروز در یک ؛خود سنجی؛ خود را انکار می کنند، آنها به من، به تو، به مردم ایران مدیونند. راه باز کن ارتجاع سیاه شدند با لاطاعلاتشان. اما شعر تو، جوشش نسلی از جوانان برومند ایران جاوید است، جوششی که به درازای این خاک قدمت دارد. جوششی که هرگز از دفاع از ایران باز نایستاد. به زودی خیزشی دیگر از راه می رسد، از پس این سکوت سنگین، دریای خروشان ملت به جنبش خواهد افتاد، اما نه، جنبش آغاز شده است، آغازش در درون توست، شعله آتش شعر ملی توست که بر خرمن جهل و جور آخوندی زده می شود.
پاینده ایران
|