ایرانی
با درود خدمت دوستان
بخش 1: حق عزیزم، با آنچه قلمی کردی موافقم. مسئله اصلی در ایران امروز، رد بحث اصلاح طلبی به هر شکل آن است. دلایل واضح و روشنی در این باره وجود دارد که در نقد منشورها به آن اشاره خواهم نمود. اما به طور کلی، بنیادهای مافیایی از زمان شورش 57 شکل گرفت و هرکدام تکیه ای از اقتصاد ایران را به دندان گرفتند. بنیاد مستضعفان و جانبازان، کمیته امداد، آستان ها متفاوت (مانند آستان قدس و ...)، پس از آن باند اقتصادی رفسنجانی، حلقه فاطمی احمدی نژاد، باند مافیای نظامی سپاه و سایر آخوندها و دفاتر و آغا زاده هایشان. آنچه در ایران امروز مشاهده می شود، باندهای یاد شده هر کدام با لابی های سیاسی شان بخشی از قدرت را در دست دارند، مسلح هم هستند و به تمامی امکانات لازم مجهز. بنابراین قدرت در ایران عملا به 4 بخش تقسیم شده است. باند خامنه ای، باند رفسنجانی، بنیادهای وابسته به بیت آخوندها و سپاه. احمدی نژاد هنوز در این میان ضعیف است و نمی توان او را در میان گروه های منتفذی که گفتم جای داد. دلیل واضح آن، عدم توانایی او در دفاع از معاونین و اعضای دولت خودش است. او عروسک خیمه شب بازی بیش نیست که اکنون باید از گردونه خارج شود. حال تا چه حد با پول های بدست آمده در خانه فاطمی، در آینده ایران بتواند تأثیر بگذارد، باید کمی صبر کرد و جسارت او را در مقابل چهار بکوک قدرت یادشده سنجید. مردم در دوم خرداد به اصلاخات به قول آقایان رای دادند، پس از آن همه هزینه مردم برای آقای خاتمی، ایشان به صراحت فرمودند من تدارکاتچی بودم!، چرا؟ چون قدرت چپ های سابق با قدرت مافیای نظامی - اقتصادی سه رکن دیگر قابل مقایسه نبود. امروز نیز چیزی تغییر نکرده است، در منشور جنبش سبز، بند اصلاح قانون اساسی موجود است، پرسش اینجاست که چگونه؟ با وجود نظارات استصوابی، چگونه می شود نمایندکانی را تازه آن هم از بین مجتهدین به مجلس خبرگان فرستاد تا اصل ولایت وقیح را از قانون اساسی حذف کنند؟ و یا مجلسی غیر فرمایشی تشکیل داد؟.
|