دموکراسی و نقش پادشاه
وجدانی
شاید جمهوری خواهان هیچگونه اتحادی نداشته باشند لیکن علیه پادشاهی متحدند! (۲)
چنانچه آدمِ منصف و عادلی باشیم و حرکات و سکناتِ بخشی از به اصطلاح مخالفین و اپوزیشیونِ رژیم ملایان و علی الخصوص جمهوری خواهان را بررسی نموده و به تصمیمات و قطعنامه هایی که در همایشهایِ مختلف و یکی بعد از دیگری آنها نظری بیفکنیم، بروشنی و واضح در خواهیم یافت این بخشِ خود خواه و تمامیت طلب که گویا دشمنی ابدی و لایزال با نظامِ پادشاهی و طرفدارانِ آن در ایران دارد، حاضر و آماده است حتی با ذوب شدگان در رژیمِ آخوندی و شیفتگانِ دوران طلائی امامِ راحلشان عقد اخوت ببندد اما با پادشاهی خواهان حتی زیر یک سقف در کنار هم ننشیند. تصور اینکه روزی روزگاری جمهوری طلبان با طرفدارانِ نظلم پادشاهی، حتی از نوع پارلمانیش، بر علیه جمهوری اسلامی متحد شوند بیشتر به یک خیال و خواب تعبیر نشدنی شباهت دارد. همانگونه که شاهد بوده و هستیم جمهوری خواهان مرتب و پشت سرهم همایش و گردهمآیی هایِ گوناگون و متعددی را برگزار مینمایند ولی تمامی اینها بر علیه نظام پادشاهی بوده و کوچکترین نشانی از نزدیکی و همراهی با طرفداران این نظام در بین نیست. با این همه اسناد و گواهیِ که در دسترس هست، هیچ ایرانیِ جمهوری خواهی آن آمادگی را ندارد که همانند شاهزاده رضا پهلوی پیشقدم شده و جهت سرنگونی جمهوری اسلامی، خواهان اتحاد همۀ کنشگرانِ سیاسی چه طرفدارانِ نظامِ پادشاهی و چه جمهوری وطنپرست باشد. همایش های جمهوری طلبان فقط و فقط از خودی هایشان تشکیل شده و میشود و جایی برای پادشاهی خواهان وجود ندارد. خوب به نام و عناوینِ این نشستها و همایشهایِ آنان توجه کنید!: «همایش پنجم اتحاد جمهوریخواهان ایران»، «همبستگی ملی جمهوریخواهان» و الی آخر !!! آیا امکانِ حضورِ یک طرفدار پادشاهی در این مجامع قابل تصور است؟ چه بسا در این همایشها کارگزاران جمهوری اسلامی بتوانند شرکت بجویند و لیکن طرفدارانِ پادشاهی هرگز و هیچوقت!
|