بهمن زاهدی
دورود بر عرفان گرامی و عزیزم،
افسردگی بیماری میباشد که سرچشمهاش را در اسلام میتوان یافت. با آیندهنگری شما از افسردگی نجات پیدا خواهید کرد. خواندن و تحقیق در گذشته بسیار خوب میباشد در حالی که بتوان از آن گذشتهها درسهای برای آینده گرفت.
بهترین عمل برای برون رفت از افسردگی امید به آینده داشتن میباشد. با آینده زندگی کردن و خود را به آینده امیدوار کردن چاره اصلی این بیماری اسلامی میباشد. آنچه را که در سیاست روز جمهوریاسلامی و اصلاحطلبان آن میتوان یافت ناامیدی و روزمردگی برای ادامه حکومت کردن بر مردم میباشد. «تحول» را شما به عنوان فردی در جامعه بوجود میآورید. زمانیکه جویبارهای کوچک به هم پیوند بخورند نهلها و رودخانهها بوجود خواهند آمد.
یک مثال: فکر میکنید در ایران کمبود مرغ وجود دارد؟ یا اینکه جمهوریاسلامی میخواهد افکار مردم را مشغول به عملی کاذب بکند؟ اگر کمبود وجود دارد پس این مرغهای ارزانی (چه ارزانی) که میفروشند از کجا آمدهاند (امام زمان از بهشت دزدیده، ببخشید اخلاس کرده). این سیاست وابسته کردن مردم به دولت قدیمی شده ولی کارآیی خود را هنوز داراست.
این مثال را زدم تا بدانید که جمهوریاسلامی چگونه حقیر شده و کنترل مردم را از دست داده است. جنگ روانی را آخوندها بخوبی آموختهاند و شما را هم با این جنگروانی به افسردگی کشاندهاند. در این فکر باشید که روزی همین آخوندها برای ادامه حیات خود به شما محتاج خواهند شد و شما همانند یک انسان با آنان رفتار خواهید کرد. گرچه آنان با مردم مانند حیوانات خود رفتار میکنند. شوق آزادی را در خود پرورش دهید. شادی آزادی درون خود را نمایان کنید. خود را آزاد کنید. مبارزه یعنی همین «آزادی درون»
رسید مژده که ایام غم بخواهد ماند
چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند.
ارادتمند
بهمن زاهدی
زیادی نوشتم و پای خود را از گلیم خودم.............
|