ساسان بهمن آبادی
با درود، پا برهنه به میان بحث می پرم!
جناب ایرانی، به نتیجه ای رسیده اید که هرچه بگذریم شمار بیشتری از ایرانیان به آن خواهند رسید، اما با توجه به آنچه من در جامعه می بینم بیشتر افراد هنگامی متوجه آن خواهند شد که عملاً کار از کار گذشته است!
درباره کمین کردن اصلاح طلبان برای انتخابات آینده همین را بگویم که حتی اگر خاتمی یا رفسنجانی به ریاست جمهوری منصوب شوند (که گمان نمی کنم) معضل اصلی رفع و رجوع نخواهد شد. بحران اصلی ناشی از ماجراجویی های هسته ایست و تصمیم در اینباره نیز با صرف نظر از نام رییس جمهوری حکومت، از سوی فرد دیگری گرفته می شود و کوچکترین نشانه ای پیرامون چشم پوشی از این ماجراجویی ها دیده نمی شود و این درست به معنی وخیم تر شدن روز به روز شرایط برای موجودیت نظام می باشد!
سال گذشته تحلیل شخصی من و نیز امید من بر آن بود که وخامت روز به روز اوضاع برای حکومت مترادف وخامت روز به روز اوضاع برای ایران نباشد و با پرداخت هزینه ای معقول و منطقی راهی بسوی روشنی گشوده شود، اما شوربختانه با توجه به وضعیت اپوزیسیون آنچه امروز دیده می شود چیزی جز نشانه های ملموس یک فاجعه در شرف وقوع نیست! به عنوان یک کوشنده که برای بهبود شرایط ایران سالها هزینه پرداخته ام برای جلوگری از گسترش بدبینی و ناامیدی حرف دلم را نمی توانم بگویم اما براستی بوی بهبود ز اوضاع جهان نمی شنوم!
ایران در گردابی از ماجراجویی های هسته ای حکومت + حمله نظامی خارجی برای توقف این ماجراجویی هاست و اپوزیسیون از بهره گرفتن از این موقعیت به شدت ناتوان است، مردم نیز بسان تخته پاره ای میان اقیانوس، سرنوشت خود را به امواج سپرده اند! این آرایش، بیش از همه سرنوشت عراق را می نمایاند!
ژرفای خطر هنگامی قابل تصور می شود که ببینیم مصری که با کم هزینه ترین حالت دچار دگرگونی شد درگیر آشفتگی ها و نابسامانی های کنونی است، حال وضعیت سرزمینی که به تعبیر درست آقای زاهدی (با موشکهای بیگانه) شخم میخورد قابل حدس می باشد!
افسوس که تاریخی ترین آروزی یک ملت با فاجعه در هم تنیده می شود!
|