دموکراسی و نقش پادشاه
ایرانی
با درود خدمت دوستان
بخش 1: جمشاد خان، اولین بار لقب "آیت الله العضما خمینی، مرجع تقلید شیعیان جهان" از طرف بی بی سی به خمینی اعطا شد و آنها که آن دوران را به یاد دارند این خاطرشان هست. سخنرانی خمینی در مخالفت با انقلاب سفید، آنقدرها بزرگ نبود که امروز به نظر می رسد و یا با تبلیغات جمهوری اسلامی بزرگ شده است. اکثریت آخوندها در آن دوران با اصلاحات مخالفت کردند که دلیل اصلی آن، خارج شدن املاک وقفی از دست انها بود. سیستم گذشته، خمینی را دستگیر و تبعید کرد زیرا ضعیف ترین آخوند از حلقه آخوندهای معترض بود، نه شناخته شده بود و نه مرجع. بنابراین با اعمل فشار بر او می شد از سایر آخوندها زهره چشم گرفت. بگذریم از اینکه همین شریعتمداری که بعدها خمینی وادارش کرد در تلویزیون، توبه کند، برایش حکم مرجعیت تراشید و شد آنجه نباید می شد. بنابراین، با وجود کسانی مانند میلانی، خونساری، شریعتمداری، خویی و دیگران، خمینی نه رساله ای داشت، نه شناخته شده بود و نه مرجع بود. البته می دانید که در حوزه نیز به دلیل عقاید فلسفی و بحث ولایت فقیه، در بین آخوندها به (با عرض پوزش از خوانندگان) به "روح الله خله" معروف بود و هر کس در آن سال ها در فیضیه بود، این را می داند. مراجع بزرگ شیعه با او مخالف بودند و اگر نگاه کنید، اگثر پیروان او را آخوندهای جوان و شهرستای آن دوران تشکیل می دهند که نه استعدادی داشتند تا از علمای بزرگ استفاده کنند و نه دانشی آموختند، نمونه اش خامنه ای، خلخالی و دیگر آخوندهای بی مایه ای که پایین ترین درجات علمی! را دارند. به اعتقاد من شاهزاده رضاپهلوی، به صورت بلقوه دارای پتانسیل بسیار بالایی برای تبدیل شدن به رهبری کاریزماتیک است و تنها باید با راهکارهایی، به فعل تبدیل شود که در آینده طی مقاله ای به آن خواهم پرداخت. نقد منشورها و وجود آن ها هم نه تنها ضرری ندارد، که روشن کننده مسیر مبارزه هستند. درباره شاهزاده رضاپهلوی، ایشان نیازمند رسانه و امکاناتی هستند که چون هزینه زیادی دارد، البته تهیه آن بسیار دشوار است.
|