آیت اللههای آلمانی (آیت الله پيتر گاووايلر)
جمشاد پرچمشاهی
جناب بهمن زاهدی؛
با درود فراوان، حدس شما مبنی بر محل اقامت من در شمال آلمان درست است اما برخلاف تصورتان من از جنوب آلمان نیز تاحدی باخبر هستم. گرچه من در سال های نخست اقامتم در آلمان مدتی درجنوب این کشور بسر برده و به رسوم و عادات اهالی آنجا آشنایی دارم ولی سالیان درازی از آنزمان گذشته و خیلی چیزها هم ممکنست تغییر پیدا کرده باشد. امروزه بشکرانه وجود رسانه های همگانی بیشمار وعصر اینترنت و شبکه های اجتماعی متعدد اما، هرکسی کم و بیش درجریان رویدادها قرار می گیرد.
من نمی دانم که به شما چه گذشته یا چه بلایی آلمانی های جنوبی به سر شما آورده اند!؟ درهرحال واقعیت این است که نه فقط خارجی ها بلکه بیشتر آلمانی های ساکن مناطق شمالی و مرکزی هم دل خوشی از "جنوبی ها" بویژه ایالت بایرن یا "باواریا" ندارند. برعکس هم همینطور!
برهیچکس پوشیده نیست که "بایرنی ها" همواره آرزوشان این بوده و هست که روزی از جمهوری فدرال آلمان جدا شده و یک دولت مستقل و منطقه ی آزاد و خودمختار همانند دوک نشین های "لیشتن اشتاین" و "موناکو" تشکیل دهند چون آنها فقط خودشان و بجزخود هیچکس را قبول ندارند - خارجی ها وغیرآلمانی ها که جای خود دارند!
درمورد سفرهیات پارلمانی آلمان به ایران هم شایعات فراوانی در جریان است. از یک منبع خبری حتا شنیدم که گویا سرپرستی این هیأت پارلمانی را یک نماینده ایرانی تبارعضو مجلس آلمان برعهده دارد و یکی از اهداف اصلی آنها دیدار و اهدای جایزه ساخاروف به آن دو نفر برنده زندانی می باشد.
به هر صورت من تصور نمی کنم که قصد سفر هیأت پارلمانی آلمان به ایران صرفا به خاطر اشاعه و تبادل فرهنگی آنهم از قماش شیعه اثنی عشری یا ترویج و آموزش و از این قبیل چیزها باشد. شاید پس از برگشت آنها از ایران دلیل واقعی یا نکات مهمی ازعلل سفرشان توسط رسانه های آلمانی و یا بین المللی افشا و برملا شود. صبر کنیم تا ببنیم چه کاسه ای زیر نیم کاسه خوابیده است!؟
تندرست و شادکام باشید.
|