سخنی با رضا پهلوی به مناسبت زادروزش
وجدانی
هیهات از این سقوط هیهات! (۲)
اگر به فحوای همین مطلبِ برگزیده و کوتاه خوب توجه گردد و به معانی آن نظر افکنده شود به اعترافی بس مهم و خارقالعاده ای پی خواهیم برد که هیچوقت بدین راحتی و آسانی آنرا از زبان و یا قلمِ مخالفان و دشمنان خاندان پهلوی و علی الخصوص شاه فقید نمیتوانستیم دریافت کنیم. ما سالهای سال است که مرتب و بلاانقطاع از شخصیت های پر حرف و در عین حال استاد در حرافی میشنویم و یا میخوانیم که در زمان قبل از انقلاب ۱۳۵۷ کوچکترین گروه و یا سازمان سیاسیِ فعال بغییر از آخوندها وجود نداشت و محمدرضا شاه همه بجز خمینی و هم پالکیهایش را یا کشته و یا اینکه تمامی آنانرا در زندانهای خود به دار و درفش بسته بود. اما اینک میخوانیم که: قبل از انقلاب ... هیچگاه نمی توان منکر وجود تشکیلات گسترده و هماهنگ این نیروها (به ویژه نیروهای چپ و تشکیلات این نیروها) میان کارگران به ویژه در واحدهای صنعتی بزرگ و صنعت نفت شد. وجود این تشکیلات موجب هماهنگی و گستردگی اعتصابات می شد...
بسیار لازم و ضروری خواهد بود که به این مهم یعنی وجود و حضورِ فعالِ نیروها و تشکیلات سیاسی حتی از نوع چپ آن در قبل از انقلابِ ۵۷ پرداخته شود و منبعِ اسناد و مدارکِ آنرا از داخل و بطن مطالب، نوشته ها، گفتگوها، سخنرانیها و مصاحبه های گوناگونِ اشخاص بیشماری، حتی آنانی که دست از ادعای فوق برنمیدارند نیز، که در مقاطع و موارد زیادی عمدآ و یا سهوآ بدانها پرداخته اند، استخراج و منتشر گردد. تا از این بابت آنانی که با هزاران تزویر، حیله، نیرنگ و استفاده از حرکاتِ ریاکارانه و مزورانۀ صورت و میمیک آن به هنگام سخن گفتن، مدام شاه فقید را دیکتاتور و ضد آزادی معرفی نموده و باعث به قدرت رسیدنِ آیت الله خمینی میدانند اگر چنانچه ذره ای وجدان دارند، قدری خجالت بکشند و بازیگری را به هنرمندانی که استعداد آنرا دارند بسپارند. لذا بالاجبار این مطلبِ بدین مهمی را تا فرصت دیگری که بدون تردید پیش خواهد آمد در همین جا متوقف نموده و به موضوع بعدی که اهمیت کمتر از اولی را ندارد میپردازم.
|