داریوش همایون، لیبرالی اصولگرا
وجدانی
هر چند جوابِ اَبلهان خاموشیست، و لیکن جوابِ ”های“، ”هوی“ است! (۱)
در جایی میخواندم «هستی و بقای هر جمعی را، خواه جمع کوچکی مانند خانوادۀ چند نفره خواه کشوری چند میلیونی، در هنگامِ اتفاقات مهم و روزهای سرنوشتساز (مثلآ غائلۀ خمینی) دو خطای متفاوت و متضاد به خطر میاندازد: یکی تک صدایی و فریاد جمعی و دیگری بی صدایی و سکوت.»
سکوتِ بقولِ معروف اکثریت خاموش در غائلۀ بهمن ۱۳۵۷ و باز گشتِ آیت الله خمینی به ایران از مصادیق همین خطایِ متفاوت و متضادی هستند که نتیجه اش بجز به خطر انداختنِ هستی و بقای وطنمان ایران نشد. اگر در آن روز آن اکثریت خاموش سکوتِ خود را می شکست و بی پروا به میدان میآمد و هر آنچه که به خیر و صلاح میهن بود همان را انجام میداد، امروز سرنوشت ایران این نبود. چنین حالت و شرایطی همین امروز نیز پیش آمده است. عده ای انگشت شمار ولی بسیار گستاخ، هوچیگر و حق به جانب بر آنند که ضمن توسل جستن و اعتصام به همان حیله ها، دروغ بستنها، فرافکنیها، و شایعه سازیهای معمول و مختص خمینی و اعوان و انصارش، اتهاماتی را اینبار بجای شاهِ فقید به فرزند برومندِ او یعنی شاهزاده رضا پهلوی نسبت بدهند و بخیالِ خامشان محبوبیت ایشان را در نزد ملت ایران از بین ببرند و یا حداقل از آن بکاهند.
|