حق
ایرانی نازنینم سپاس برای اطلاعاتی که از دوران شاه فقید، اون خدا بیامرز، دادید. تا پیش از عنقلاب ما اصلا به امید فکر نمی کردیم چون مثل هوا وجود داشت و نیازی به اعلام وجودش نبود. بقول کاشی ها ؛خوشه اوروزا؛! آنچه از تجربیات خودم برای عرفان نازنین نوشتم فقط و فقط برای یادآوری بیماری روانی و افسردگی در ایران بعنوان یک فاجعه ملی بود که مسئولش رژیم است. همانطور تجربیات خودم چه بوده و چگونه با آن کنار آمده ام، و چاره را آن اصول ۴ گانه که برایشان مبارزه می کنم می دانم. می خواستم بداند که می توان افسردگی و خشم و عصبانیت را طوری کنترل و مدیریت کرد که بجای تخریب، سازنده باشد. بیشتر آنانی که دود چراغی که گفتید را می خورند طبیعتا فاصله فکریشان با مردم بیشتر می شود و این می تواند باعث کم حوصلگی و عصبانیت نسبت به مردم شود. اگر بدانیم مردم بویژه در ایران بی تقصیرند و منشأ ۹۰٪ رفتار بدشان رژیم است، آنوقت درک و مدارا با مردم عادی مسئله بزرگی نمی شود. عرفان با دود چراغ خوردنش دارد به آن ۱۰٪ تاثیرگذار در کل جامعه اند می پیوندد که شما ایرانی نازنین دهه هاست به آن تعلق داشته اید. خودش هم نمی داند که این تحول در او پیش آمده. عرفان عزیز، به جمع این۱۰٪ خوش آمدی. هر کشوری در وحله اول به آن ۱٪ نیازمندست.
|