ایرانی
بخش دوم: همچنین، بحث درباره مشروعیت و یا عدم مشروعیت یک حکومت، به طور مستقیم با توجیه وجودی او رابطه دارد. این بحثی است که به طور متأخر در بین همه ایرانیان به راه افتاده است، جالب است بدانی، پرفروش ترین کتاب های علوم سیاسی در ایران، کتاب های مربوط به تعریف و روشن ساختن مفاهیم مربوط به قراردادهای اجتماعی (به تعبیری قوانین اساسی) هستند. جوی که بوجود آمده بسیار عالی است، مردم می خواهند بدانند با چه طرف هستند. مطالبات مردم کم کم به طور اصولی مشخص می شود و حال می توان در این فضا با مردمی دانا و آگاه، طرف حساب سیاسی بود. مسئله بعدی درباره گذشته است، بررسی گذشته به دولیل انجام می شود، یکی مبنای مشروعیت (به معنای عرفی و نه شرعی آن) و دیگری نقد و بررسی چراها. بررسی این موضوع که "آیا نظام جمهوری اسلامی مشروع است"، تنها با بررسی که عرض کردم ممکن است. این مسئله تا آنجا اهمیت دارد که اذناب نظام (مانند نصباح یزدی) به دلیل وضعیت رسوا شده رفراندوم، صراحتا" اعلام می کنند مبنای مشروعیت جمهوری اسلامی رأی مردم نیست، پس از آن مانند آنچه پاپ می کرد، مبنای مشروعیت را به آسمان ها گره می زند!، پس ما هم باید کاری را بکنیم که در اروپا شد، حکومت را به زمین بیاوریم، پاسخگو کنیم و قدرتش را محدود و مبنای مشروعیتش را رای مردم. پرسش بعدی آن است که آیا بدون رأی گیری از ملت می توان فردی را پادشاه و رئیس جمهور نامید، البته خیر. اما در این میان من همچنان بر روی رفراندوم 58 نظر دارم و به نظر من، مبنای مشروعیت جمهوری اسلامی مخدوش است. این همان چیزی است که مصباح یزدی از آن نگران است و سعی در پاک کردن صورت مسئله آن دارد.
|