حق
کاوه گرامی، انتقادم از جهانی بود که به جنایتکاران و همدستان رژیم کهریزکی پناهندگی و دفتر و دستک می دهد ولی به امثال شما نه. منظور مقایسه شخص شما با اینان نبود. در مورد کمک و روی پای خود ایستادنی که گفتی، هر انسانی همانطور که در زندگیش به دیگران کمک می کند یا چنین وظیفه و مسئولیتی برای خود قائل است تا نامش را بتوان انسان گذاشت، گهگاهی خود به کمک دیگران نیازمند می شود. این نیاز و پاسخ دادن به نیاز دیگران نه باید باعث فخر کسی باید شود و نه باعث حس حقارت در کسی. حتی حیوانات هم دیده شده و می شوند که بهم کمک می کنند. ما همانطور که نشان می دهیم می توانیم از حیوانات هم پست باشیم، می توانیم گهگداری نشان دهیم که اقلا همتراز حیوانات هستیم. به باور من، پیش از آنکه کسی درخواست کمک کند دیگر انسانها وظیفه دارند به او کمک کنند و منتظر نمانند تا او درخواست کمک بکند، یا بدتر درخواستش را مجبور شود تکرار کند. دلسوزی متعادل نسبت به انسانها و طبیعت هم چیز بدی نیست چون انگیزه های انسانی، وجدان، وظیفه، همدلی و یاری را در انسانها زنده می کند. کسی هم که به دیگران کمک می کند نباید انتظار داشته باشد که طرف از او حتی سپاسگزاری کند چه برسد به اینکه او را بدهکار همیشگی خود بداند. اگر کسی در انتظار دریافت تقدیر در قبال کمکش به دیگران باشد، خودش نیازمندتر از کسی است که نیاز به کمکش داشته. انسانها باید بهم کمک کنند و همه در مقاطعی از زندگی به کمک دیگران نیازمندند وگرنه چرا با هم در شهرها و اجتماعات زندگی می کنند. بروند مثل گربه ها و روباهها تنها زندگی کنند که طاقت هم جنس خود را در حوالی خود ندارند. من هم در ایران کمکهای زیادی از دیگران دریافت کردم و هم در برون مرز. هیچوقت هم ابایی از درخواست کمک یا دادن کمک نداشته ام. اگر بخاطر کمکها در ایران و برون مرز نبود، کارم امروز زار می بود. من قصد توهین و مقایسه شما با آن دیگران را نداشتم. امیدوارم توضیحات بالا که طرز تفکر منست باضافه پوزش بابت سوء تفاهمی که ایجاد کردم برایت کافی باشد. تندرست و پیروز باشی.
|