آيا ايران می توانست کره جنوبی بشود؟
ایرانی
با درود خدمت دوستان
یادآوری مطالب مندرج در مقاله فوق چه تلخ و سخت است. تلخ و سخت برای موقعیتی که امروز می توانستیم داشته باشیم و برای همیشه فقر نداری و عقب ماندگی را پشت سر گذاریم و عظمت گذشته خویش را بازیابیم. امروز اما، در گردابی از مشکلات اقتصادی و اجتماعی دست و پا می زنیم. دیکتاتوری پرولتاریا به تاریخ پیوست و تنها افسوسش ماند برای ما که این مرام منجوس چه ها که بر سر ایرانی نیاورد. آنجا که در یک اتحاد نامقدس با مرتجع ترین شیخکان سیاه، کرد آنچه همه می دانیم. در ارتباط با مقاله فوق نکته های چند را نیز نباید از نظر دور کرد. موقعیت ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک ایران با کشور کره جنوبی قابل مقایسه نیست. به همین دلیل است در طول دوره تاریخ ایران، همواره خارجی به دلایل متعدد منافع خود را در تجاوز به این خاک دیده است. از اسکندر تا اعراب و تا مغولان و تا کارتر. روزی با اسلحه و روزی با خمینی. مسئله دوم، وجود منابع زیرزمینی و سرمایه است. بخش بسیار بزرگی از صنایع در کره جنوبی با سرمایه خارجی ایجاد شده است، اما در ایران عصر محمدرضاشاه، بخش عمده سرمایه ها متعلق به ایرانی و در کنترل ایرانی است و کارگز و نیروی کار ما، برای مملکت و سرمایه های ملی خودش کار می کند و نه سرمایه های شرکت های چند ملیتی. دوم، چنانچه ایران به یک کشور صنعتی تبدیل می شد، نفت را نه به صورت خام صادر می کرد، بلکه با بکارگیری آن در صنایع خود، ارزش افزوده حاصل از آن را نصیب ملت ایران می ساخت. حال یک ایران صنعتی با ارتشی منظم و مسلح، در ناحیه استراتژیک خاورمیانه، مسلما مناسب برای منافع شرق و غرب نبود. دوصد لعنت بر نادانی، دوصد لعنت بر کوته بینی، دوصد لعنت بر اندیشه های دگم.
پاینده ایران
|