خمینی دروغ گفت، شاه اشتباه کرد، انقلاب شد
حق
بخش 4...به هر پرسشی از طرف هر کسی هم پاسخ نمی دهد. منافع شخصی او در دادن پاسخ دخیل هستند... حال بمن می گویید طرف حی و حاضر و زنده است و پرسشهایم را از او بکنم!؟ از لابلای پاسخهایی که می دهد باید حقایق را دریافت چون داوطلبانه نه او و نه خاتمی و نه امثالشان، مردم را آدم حساب نمی کنند که پاسخ درست و حسابی بدهند! ما خس و خاشاک و گوساله و بزغاله و امت هستیم که اجازه پرسش نداریم و شنیدن پاسخ نداریم! ما ابزاری هستیم برای اینان تا انقلاب کنند و از ما زورگیری. ما نمی فهمیم و اینان قیم ما هستند و مصلحت ما را بهتر از خود ما می دانند! یا وقتی از دایره قدرت به بیرون پرتاب می شوند مثل بنی صدر و کدیور و مهاجرانی و فرخ نگهدار و سروش ... یا با خدا حرفهایشان را می زنند و کاری بما مردم ندارند. یا مثل شیرین عبادی با ما برون مرزیها قهرند و از ما می گریزند ولی بیگانه را عزیز می دارند و به پرسشهایشان پاسخ می دهند. یا مثل مهاجرانی هیچ لکه ننگی در دامان روضه خوان بزرگ سید علی خامنه ای نمی بینند. یا مثل علی تیزقدم، رهبر را "پدری مهربان" پیش از سال ۸۸ می دانند که بتازگی "پدری نامهربان" شده. یا مثل فرخ نگهدار به دست و پای رهبر می افتند و برایش نامه های فدایت شوم می فرستند. یا مثل بنی صدر همیشه بدنبال تطهیر خود و به تخریب همه و اخیرا شاپور بختیار روی می آورند. یا یواشکی مثل خاتمی می روند و در دماوند رای می دهند تا مبادا مردم بفهمند. یا مثل کدیور در صدای امریکا چشم در چشم دهها میلیون ایرانی می اندازند و بیشرمانه انکار می کند که شعار مردم "نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران" بوده و نه شعار دروغ خودش مبنی بر "هم غزه، هم لبنان، جانم فدای ایران". یا ... انقدر مثالها زیادند که دهها سال طول می کشد تا به آنها بپردازیم ولی نکته مهم اینست که اثبات اینکه اینها به مردم پاسخگو نیستند و پاسخ ندان هایشان و پاسخهای دروغ دادنهایشان و طفره رفتن ها و سفسطه کردنها و جعل و تحریف تاریخ کردنهایشان هیچ هزینه ی قانونی قابل مجازاتی تاکنون برایشان نداشته است...ادامه در بخش ۵
|