شورای ملی : باید ها و نباید ها
بهمن زاهدی
دورود بر کوشان عزیرم،
زمانیکه نوشته شما را خواندم به غم نهفته در دل شما نزدیکتر شدم. فعالیت شما، حمایت شما از این منشور و بالاتر از همه ایراندوستی شماست، که مرا به خود جلب کرده است. تلاش برای رسیدن به هدفی مشترک شما را به نوشتن وادار کرده. نیار به همیاری و همکاری شما را به اندیشه فرو برده، اگر به غیر از این است مرا از این توهم بدر آورید.
در بررسی بایدها و نه بایدها نگاهی هم به روند یک سال گذشته بکنید. چند گروه و سازمان و حزب و شخصیت سیاسی آمدند و برای نوشتن منشوری ملی دست همکاری بسوی شما دراز کردند؟ چرا آنان دیگر نیستند؟ چرا آنانی که امروز هستند نرفتند؟ و چرا هستند کسانیکه که دیگران را مائوس کردند و خود را هنوز در این شورا همکاره میدانند؟
ضعف در افرادیست که نخواستند به اندیشه دیگران اهمیت بدهند! دیگران را رقیب شخصی خود به شمار بردند و از گردانه گفتگوها به بیرون پرتاب کردهاند! همانهای که نخواستند قدرت بوجود نیامده را با دیگران تقسیم کنند و از موقعیت خود سوءاستفاده کردند. همانهای که تا کسی سخنی میگفت که با خواست آنان برابری نداشت، میخواستند که استعفا بدهند و با لجبازی بچهگانه خود این شورا را بدین جا رساندهاند که غم در دل شما پرورش یافته.
راه نجات همیشه وجود دارد و نباید ناامید شد. کاری که شما کردهاید را باید ارج گذاشت. خسته نشوید، نارحت نباشید، دل شاد از این باشید که شما توانستهاید طاقت بیاورید و بدین اینجا برسید! بهترین موقعیت را شما دارید تا آن همه کمبودها، اشتباهات و ندانمکاریها را بتوانید جبران کنید.
ایران، امروز به شما احتیاج دارد همانگونه که این منشور را بدین جا رساندهاید، ادامه دهید. ما هم با شما هستیم و نه با آنان که فقط بفکر خود هستند. آنان زیر آفتاب حقیقت پژمرده خواهند شد و زمین را برای رویش دیگران رها خواهند کرد و اگر هم رها نکردند جبر زمانه آنان را فنا خواهد کرد. شما به نظر من میتوانید، تمامی کسانیکه امروز با این شورا دیگر همکاری نمیکنند دوباره به این شورا جلب کنید.
زنده و سرفراز و ایرانی باشید
ارادتمند
بهمن زاهدی
|