ساسان بهمن آبادی
پاینده ایران
من تازه فهمیدم چگونه می شود دیدگاهی را بدون آنکه ذیل نوشتار ویژه ای باشد در این بخش فرستاد. شاید حدود 10 روز پیش بود که مسایل تازه و نگران کننده ای را درباره کمیته موقت شورای ملی متوجه شدم و بر آن بودم تا طی نامه ای برای دبیرکل محترم حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) نگرانی خود را بازگو کنم و از ایشان و پتانسیل حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) برای جلوگیری از شکست طرحی که از نگاه شاهزاده تیر نهایی بوده و ایده شخص ایشان نیز می باشد کمک بخواهم. چند روزی از این نگرانی نمی گذشت و مشغله های گوناگون مجالی برای تنظیم نامه مورد نظر نداده بود که کناره گیری برخی گروهها از کمیته موقت اعلام شد!
تا بدین جای کار تقریبا همه گمانه زنی های آقای بهمن زاهدی درباره شورای ملی رقم خورده است بجز آنکه ایشان نسبت به شکل گیری دومین جلسه شورا تردید داشتند اما گویا شورای ملی به نخستین نشست نیز نخواهد رسید!
دیدگاههای آقای زاهدی ناشی شناخت اعضای کمیته موقت بود اما در نوشتارهایشان بی جهت وانمود میکردند که با کمیته موقت ناآشنا هستند و خود منشور را به نقد می کشیدند. هرچند که شاید هم حق داشتند. اگر در آغاز کار به نقد اعضای کمیته موقت می پرداختند قطعا از سوی مخاطبان با سوء تعبیر روبرو می شدند و چنین انتقادهایی ناشی از مشکلات شخصی و ... پنداشته می شد.
گمان میکنم دلیل اصلی انتقاد به شورای ملی هم حضور شاهزاده در آن بوده وگرنه به چنین بار کجی (به قول آقای زاهدی) آنقدر توجه نمیشد که هفته یکبار مطلب انتقادی درباره آن نوشته شود. اما به هر روی اگر ضعفی در منشور دیده می شد و یا انتقادی بر عملکرد کمیته موقت وارد بوده با توجه به شواهد چیزی جدای از شاهزاده نبوده و نمی توان کاستی ها را تنها به گردن "مشاوران شاهزاده" انداخت!
با این حساب گویا راه سومی که در قطعنامه کنگره نهم حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) عنوان شده چندان محتمل نیست، راه نخست هم که با وضعیت حکومت بعید به نظر میرسد و آنچه محتمل تر است وقوع راه دوم و نابودی ایران است!
|