سراب فدرالیسم
حق
امیدوارم نوشتار ؛سراب فدرالیسم؛ ، مقدمه ای باشد برای یک سری نوشتارهای دیگر در مورد سابقه، شیوه و فرصت طلبی عده ای ایرانی و بیگانگانی که فدرالیسم را برای ایران در زمانی تجویز می کنند که ایران گرفتار سفاک ترین رژیم تاریخ ایران و بشریت است. راستی چرا اینان انقدر اصرار و عجله دارند که امضاء ها را از حالا بگیرند، آنهم پشت درهای بسته و با چانه زنی هایشان در بالا، که درست همان رفتار دار و دسته خامنه ای با دار و دسته خاتمی و رفسنجانی است!؟ چه تفاوتی بین ایندو در محل سگ نکردن به ملت ایران است!؟ برای هر دو، ملت ایران تنها ابزاریست برای رسیدن به اهداف شومشان.
راستی چرا حامیان فدرالیسم از حالا دیکته می کنند که ؛یا فدرالیسم یا هیچ؛ !؟ چرا با ؛فدرالیسم یا هیچ؛ و ایران ؛چند ملت و ملیتی؛ شان، سدی شده اند که از یکسو حافظ رژیم کهریزکی شده اند و از سوی دیگر با جا زدن خود در صف اپوزیسیون، جلوی هر نوع ائتلافی بر سر اصول را گرفته و به سهم خود اپوزیسیون را اخته کرده اند!؟
راستی این ؛یا فدرالیسم یا هیچ؛ ها از چه می ترسند!؟ از رفتن جمهوری اسلامی، یا از یکپارچگی ایران و یگانگی ملی ما!؟ چرا برای اینها انقدر ناخوشایندست که ایران فارغ از جمهوری اسلامی باشد، همچنان در تمامیت ارضی اش یکپارچه بماند و یگانگی ملی اش را حفظ کند، و با همت همین ملت و سرآمدن ملی اش برای استقرار دمکراسی و یک قانون اساسی مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر بکوشد!؟ این چه منافعی است که این ؛یا فدرالیسم یا هیچ؛ های ملت و ملیت تراش دارند که اینچنین در تضاد با منافع ملی ایران قرار گرفته است!؟
اگر این فدرالیستهای ملت و ملیت تراش ریگی به کفش و ترسی از ملت ایران نداشتند، بی شک در همه این سالها تمام انرژی شان را صرف نجات ایران از شر رژیم کهریزکی و استقرار دمکراسی مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر می کردند، و نه اینکه بجایش با ؛فدرالیسم یا هیچ؛ شان از اپوزیسیون و ملت ایران گروکشی کنند!؟ چرا این موضوع را به پس از نجات ایران و استقرار دمکراسی و حقوق بشر در ایران محول نکرده و نمی کنند!؟
|