موانع توسعه یافتگی در ایران
حق
احمد نقیب زاده: ؛..نکته اساسی این است که حوزههای مختلف نمیتوانند زیاد از هم فاصله داشته باشند. اگر توسعه اقتصادی به مرحلهای از پیشرفت رسید، توسعه سیاسی هم الزامی میشود. مردمی که از سطحی از رفاه و آگاهی برخوردار شدند دیگر نمیتوانند بپذیرند که از زندگی سیاسی کنار گذاشته شوند وگرنه عدم تعادل در این رابطهها نتیجهاش بحران و شورش خواهد بود.
به نظر من یکی از علل انقلاب ۵۷ همین بود که سطح رفاه بالا رفته بود ولی توسعه سیاسی به اندازه کافی صورت نگرفته بود؛.
درود بر شما که حقیقت را با شهامت تمام در ایران ادا کردید! حقیقتی که امثال بهرام مشیری در برون مرز عمدا انکار می کنند. در سالی که دانشجوی تاریخ در یکی از دانشگاههای انگلستان بودم، استاد تاریخ اروپای شرقی مان، ما را به این ؛نکته اساسی؛ رساند که توسعه اقتصادی لازمه توسعه سیاسی در دنیای امروزست. هر چه رفاه یک جامعه بیشتر شود انتظاراتش بیشتر می شود و به حوزه سیاسی می کشد. بنظرم، بهمین دلیل است که سیاست رژیم درین ۳۴ سال از بین بردن توسعه اقتصادی و رفاه اجتماعی بوده است تا حواس مردم را از خواست آزادیهای سیاسی که ملت پیش از سال شوم ۵۷ بدنبالش بودند را از بین ببرد. بیخود نبود خمینی اعلام کرد ؛اقتصاد مال خرست؛ و بیخود نبود که بخش خصوصی و طبقه متوسط را در 3 دوره اول انقلاب، دوره خاتمی و سال ۸۸ از بین بردند. بیخود نیست که انقدر روی اشاعه خرافه،فقر،بیسوادی، ازدواجهای کودکان زیر 18سال، قوانین ضد زن و تولید مثل بی رویه سرمایه گذاری می کنند. جامعه ای که زن آزاد نباشد با دمکراسی خیلی فاصله دارد. سیاست شان ایران را به پاکستان دوم و به لحاظ فقر و علفخواری، کره شمالی دوم کردنست. معتقدند که این سیاست شان باضافه داشتن بمب اتم، متضمن بقای همیشگی شان است. با اعتماد بنفس هم این سیاستها را پیش می برند. ابرقدرتها مشکلشان فقط بمب اتم در دست رژیمست ولی با اشاعه خرافه و پاکستانیزه کردن ما چون منافع ملیشان مخالف توسعه و حاکمیت ملی در ایران است.برای همین جلوی سرنگونی رژیم در سال ۸۸ را گرفتند.
|