ایران ستیزی ِ طبکارانه ، به شیوه ی یوسف عزیزی بنی طرف
حق
درود بر هموطنان گرامی، سپاس فراوان از مازیار تپوری نازنین بابت این نوشتار بسیار عالیش. بی بی سی و صدای امریکا هرگز جای خالی شما را پر نخواهند کرد. چرندیات بنی طرف در راستای منافع ملی آنانست و نه امثال شما. توجه هموطنان را به بخش پایانی نوشتار اخیر بنی طرف که حاکی از درک ژرف! او از منشور جهانی است، و به راه حل! اش جلب می کنم که بیطرفی! و نبوغ! او را ثابت می کند:-
؛تنها راه گریز از تفکیک جامعه کنونی ایران، برقراری دموکراسی کامل و حقیقی است. یعنی قانون اساسی، حق تعیین سرنوشت ملیت های ایران را به رسمیت بشناسد. اگر قانون اساسی آینده ایران بر مبنای منشور ملل متحد باشد این منشور در فصل ١، اصل ١، بند ٢ از "حق تعیین سرنوشت «مردمان» یا خلق ها (peoples) به عنوان مبنای توسعه روابط دوستانه در میان "ملت ها" سخن میگوید.
از دیدگاه من، دموکراسی، فدرالیسم و عدم تمرکز آهنین در تهران، چند مزیت دارد: ۱) مانع باز تولید استبداد علیه همه ایرانیان می شود ۲) گرایش های استقلال طلبانه را کاهش خواهد داد و٣) جلوی گرایش های شبه امپریالیستی و دخالت جویانه در امور ملت های همسایه را می گیرد، امری که هم در رژیم شاه و هم در رژیم ج ا ا انجام می شود.
یاد آوری سخنان مهدی بازرگان در اواسط دهه چهل شمسی در دادگاه شاه (ما شاید آخرین گروهی باشیم که معتقد به فعالیت سیاسی هستیم) بازگوی حالت کنونی ما معتقدان به راه حل مساله ملی در چارچوب ایران است. یعنی می توان گفت: ما شاید آخرین گروه ها و اشخاصی باشیم که معتقد به حل مساله ملیت ها در چارچوب ایران ایم.
پیشنهاد من این است که ما ۵ سال در ایران نظام فدرال داشته باشیم و سپس با همه پرسی، نظر ملیت ها را بپرسیم که چه می خواهند: ادامه فدرالیسم یا استقلال. این یعنی حق تعیین سرنوشت که قبلا گفتم در منشور ملل متحد ذکر شده است؛.
بیخود نیست امثال بنی طرف ها در هر دالان قدرتی در جهان چپانده اند! حمایت غرب از دمکراسی، آزادی و حقوق بشر برای ایران یعنی همین حمایتها از بنی طرف ها بویژه بوسیله امریکا، انگلیس و اسرائیل.
|