پيوندهای درونی اصلاح طلبی با انتخابات آزاد
حق
تشویق و ترویج و مشروع جلوه دادن خشونت و خشونت طلبی هم حتما ناشی از همان اعتقاد راسخ جناب اسماعیل نوری علاء از آزادی بیان بی حد و حصرشان است! واقعا که اینبار عجب گلی به دروازه خودتان زدید جناب نوری علاء! یک مورد در تاریخ بشریت را نشان دهید که کشوری با خشونت به دمکراسی و حقوق بشر رسیده باشد و بعد آنرا برای ایران تجویز کنید! احزاب سیاسی چریکی مثل حزب دمکرات! کردستان و جندالله و پژاک و مجاهدین خلق هم مثل بیژن جزنی و امثالهم جنگهای مسلحانه در ایران را ؛دفاع مشروع؛ نامیدند و هیچ ابایی از کشیدن ایران به جنگهای داخلی حتی با حمایتهای بیگانگان نداشتند. بجای این حرفهای نامسئولانه تان بایستی اصرار می ورزیدید که هیچ حزب و سازمان چریکی و یا حامی آنها نباید هیچ نقشی در اتحاد و ائتلاف آپوزیسیون نداشته باشد و نباید آنها را بهیچ عنوان برسمیت شناخت مگر آنکه اول با نظارت سازمان ملل کاملا خود را خلع سلاح کنند و اردوگاههای چریکی خود را در کشورهای همسایه بویژه عراق از بین ببرند. واقعا که این جمعه گردیهای تان شما را به کجاها کشانده که اثری از تمدن در آن دیگر دیده نمی شود! هفته پیش هم که دو مقاله سخیف در مورد پهلوی ها در سکولاریسم نو تان منتشر کردید که آنرا بحساب عقده خالی کردن تان نسبت به شاهزاده می دانم. نظر پرتو نوری علاء پای یکی از همین مقالات هم دست کمی از این مقلات نداشت. مشکل شما عدم اعتقاد شما به پاسخگویی به دیگران است. اینهمه پرسش در نشریات گوناگون بوسیله کثیری از خوانندگان شده ولی شما به هیچکس تاکنون پاسخگو نبوده اید. همین عدم پاسخگویی شما به دیگران امروز مرا به شبکه سکولارهای سبز شما و سکولاردمکراسی و سکولاریسم نو تان بیش از همیشه بی اعتماد کرده است. در مورد موازی سازی، شما خودتان در همان ماههای اول شکل گیری جنبش سبز ملت ایران بود که با ایجاد شبکه سبزتان موازی سازی با آنرا شروع کردید! از دل این جنبش ملی، بخش سکولارش را از دلش بیرون کشیدید و شدید نماینده اش. چطور موازی سازی شما خوبست ولی موازی سازی دیگران بدست!؟ یک بام و دو هوا چرا!؟
|