راه حل همایونی برای همکاری با «شورای ملی»
حق
ساسان بهمن آبادی از پرسش ساده ام بکلی طفره رفت. بازم کلی گویی کرد و شعار داد. نگاه کنید به آنچه درباره ؛خودمحوری؛ برایم نوشته. کجای این پاسخش نشان می دهد که دقیقا منظورش از ؛خودمحوری؛ درباره آن اصول ۴ گانه ای که در نظر پیشینم گذاشتم، چیست!؟
آیا من خودمحورم اگر دست کسی را پس بزنم و اگر لازم شد لوله تفنگم را در پیشانی اش فرو کنم که اصل تمامیت ارضی کشورم را قبول ندارد و بهر وسیله ای در پی تکه پاره کردن کشورم است!؟ با صدام باید چکار می کردیم، متمدنانه سر یک میز می نشستیم و خوزستان را تقدیمش می کردیم تا مبادا برچسب خودمحوری بما بزنند و یا ما را غیردمکراتیک و جنگ طلب بنامند!؟ با مجاهدین خلق، کومله و حزب دمکرات! کردستان و جندالله چطور!؟ با اینها و لابی های ریز و درشت شان هم باید دست در دست هم گذاشته و سر یک میز بنشینیم و بطور دمکراتیک! تمامیت ارضی ایران را ؛پیشنهاد؛ کنیم و یا قابل مذاکره بدانیم تا برچسب خودمحوری و دیکتاتوری و تمامیت خواهی بر پیشانی مان فرو نکنند!؟ تا در مقالاتشان با ادا و اطوارهای روشنفکرمآبانه قرن ۲۱ امی کج و معوج شان، که در هیج جامعه روشنفکری دیگری در جهان دیده نمی شود، اصل تمامیت ارضی ایران را با ؛خاکپرستی؛ نامیدنش انقدر خار جلوه ندهند تا بدینوسیله حساسیت ملت ایران به تمامیت ارضی ایران را بزدایند تا ملت تن به تجزیه ایران بدهد و از آب و خاک ایران و هموطنانی که در این آب و خاک زندگی می کنند دفاع نکنند و واگذارشان کنند به گروههای تروریستی مسلحی مثل مجاهدین خلق و جندالله و کومله و پژاک و حزب دمکرات!کردستان!؟
ما اصول ۴ گانه خود را فدای این به اصطلاح روشنفکران ایرانی نمی کنیم که خود را ترقیخواه و اندیشمند و سکولاردمکرات معرفی می کنند تا با حق تعیین سرنوشتی که طبق منشور جهانی حقوق بشر ما ملت داریم بازی کنند. نقدشان یک وظیفه ملی است. همدستی با اینان بخطر انداختن منافع ملی ایران است که در صدرش حفظ تمامیت ارضی ایران بهرقیمتی است. این خودمحوری نیست بلکه نهایت حفظ منافع ملی، دمکراسی، حقوق بشر و وطنپرستی ماست.
|