شیر و خورشید و تاج
***** پرده چهارم - میگویند ما در تاریخ گیر کردههایی هستیم که میخواهیم "صاحب دعوت" باشیم. به حق چیزهای ندیده و نشنیده، که این را هم دیدیم و شنیدیم... حالا بخندیم یا گریه کنیم، یا هر دو؟ ما چه میگوییم اینها چه میگویند؟ *****
آنها در راه ایران خون جگر خوردند با امید اینکه روزی ولیعهدی دارند که پادشاهی میهن را بر دوش خواهد گرفت و راه پدر و پدر بزرگ تا کورش بزرگ را ادامه خواهد داد. نه برای اینکه شیفته تاج بودند بلکه برای اینکه معتقد بودند نظام پادشاهی آن هم با دیدی که پدر بزرگ شما و پدر شما و مهر میهندوستانه آنها به ایران و نسبت به ملت داشتند - آن دید، آن وفاداری نسبت به میهن و ملت، همان چیزی است که ایران را به یک کشور نوین، سر بلند، و مستقل و دمکرات تبدیل خواهد کرد.
در نتیجه بنده و امثال بنده، چیزی که نمیخواهیم باشیم "صاحب دعوت". ما میهنپرستان وظیفه خود را میدانیم، و برای خدمت به میهن هم هرگز نیازی به مقام و صاحب دعوت بودن نداشتهایم، و نداریم و نخواهیم داشت.
ما در دفاع از میهن، و در راه ملت خود، نه از کسی دعوت میکنیم، و نه منتظر دعوت کسی میمانیم. این مرام میهنپرست بوده، هست و پس اینکه هیچ کدام ما نبودیم هم همینگونه خواهد بود.
بالاترین مقام برای یک میهنپرست، مقامی است که میهن و ملت در آن قرار دارد. این وزنه سنجش میهنپرستان است.
و ما این روش را از قهرمانان ملی خود که این رژیم اعدام کرد نیاموختیم، بلکه از نحوه زندگانی و زندگی کردن آن بزرگان میهنپرست، این روش را پیش گرفته و از آنها آموختیم.
ما مانند این رژیم منفور مرده پرست نیستیم، بلکه ما ایرانی هستیم و از روش زندگانی بزرگان ایرانی پیروی میکنیم. برای همین هم هست که همیشه تاریخ شناسی، خود شناسی، و هویت برای ما اصلی مهم بوده است... گفت، بگو چگونه کشته شد، پاسخ داد: بجای آن، برایت خواهم گفت که چگونه زندگانی میکرد. این داستان ایرانیان میهنپرست است.
|