دیالوگ ملی
حق
بخش 2...حال چگونه است که حسن شریعتمداری با آن طرز فکرش با پورمندی همیشه اصلاح طلب سر یک میز نشسته اند؟ آیا به توافقی رسیده اند که هنوز خبرش به ما نرسیده، چه توافقی؟ مثلا حمایت از میرحسین در قبال موافقت با فدرالیسم و چند ملت و ملیت اعلام کردن ایران تا در قدرت و ثروت شریک شوند؟ در عین حال از بازگشت پادشاهی مشروطه به ایران بهر قیمتی که شده جلوگیری کنند چون درین یک موضوع همیشه متحد بوده و خواهند بود صرفنظر از اینکه ملت ایران بخواهد یا نخواهد؟؟؟!!! تاریخ گواه است که هم کنفدراسیونی های 57 نشان دادند که ایران و تمامیت ارضی ایران برایشان بی ارزش است و هم جمهوری اسلامی، و هر دو هم حاضرند ایران نابود شود ولی پهلوی ها نباشند. هر دو از دودمان پهلوی متنفرند چون این دودمان جلوی هر دو این دو نیروی سرخ و سیاه تا وقوع فاجعه شوم 57 ایستاد.
من واقعا میخواهم که پاسخهای دقیق به پرسشهای بالای خود داشته باشم. بنابراین، هر کسی بمن کمک کند و اشتباهات مرا بگیرد از او سپاسگزار خواهم شد. در ضمن چه توافقی توانسته بین اصلاحاتچی های رژیم با ملت و ملیت سازان پشت پرده صورت گرفته باشد که هر دو جلوی پرده در یک جبهه ؛انتخابات آزاد؛ قرار گرفته اند؟ و چرا هر دو از لیبرال دمکراسی برای ایران طفره می روند و همانقدر آنرا برای ایران نمیخواهند که بازگشت پادشاهی مشروطه به ایران را نمی خواهند؟
منه جمهوریخواه از سکولاردمکراسی، انتخابات آزاد! و اتحاد اصلاحاتچی ها با فسیلهای کنفدراسیونی همانقدر میترسم که از ماندن جناح خامنه ای میترسم. با وجود این و با اتحاد آندو، نه ایران نجات می یابد و نه یکپارچه می ماند. هیچکدامشان هرگز تعهدی به ایران، به یکپارچگی سرزمینی و همبستگی ملی ما نداشته اند. من بعنوان یک جمهوریخواه تن به مشروطه پادشاهی میدهم بشرطیکه پادشاهیخواهان و در صدرشان شاهزاده ذره ای از اصول زیر کوتاه نیایند:-حفظ تمامیت ارضی ما طبق اطلس جهانی در سال ۵۷، ایران یک کشورست با یک ملت واحد، دمکراسی پارلمانی و قانون اساسی نوین مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر برای ایران
|