فريدون
حرف زياد است با كمال تاسف از كاري كه حزب مي كند در رابطه شوراي ملي و مشكلات شخصي و اختلافات شخصي را با سياست قاطي كرده و مي خواهد يا چند استدلال واقعان سست به خورد ما بدهيد، فقط همين را بگويم كه به هيچ وجه با نظرات و تصميم گيري هائي كه در مورد شوراي ملي و منشور ٩١ شده است موافق نيستم و فقط امروز اين سئوال را دارم صرف نوشتن چند خط از طرف نويسندگان منشور ٩١ چطور شما را به اين جواب رساند كه آنها خود را عوض كرده اند؟ يا فقط مشكلات شما با شوراي ملي و چند نفر در درون آن شما را به اينجا رسانده كه با خود كامگي ٩١ را تاييد كرده و مشكلي با آن نداريد و صفحه ها از عوض شدن روش و تفكر نويسنگان آن قلم ميزنيد و شوراي ملي را به خاطر چند نفر يا بهتر بگويم يك نفر رد كرده وسعي مي كنيد به ما القا كنيد كه اين شورا به خاطر آن يك يا چند نفر به شكست رسيده است؟ !!!! بدون اينكه با مفاد آن مشكل داشته باشيد؟!!! جنگهاي شخصي است؟!! من رك حرفم را مي زنم چون نيازي ندارم كه خوشايند كسي باشد يا نه ولي اين انتهاي نظر من نيست كه به زودي آن را دريافت و منتشر خواهم كرد به عنوان يكي از اعضاي حزب مشروطه، اميدوارم در شوراي مركزي كمي انديشه كنند و نظر و راي ساير اعضا را نيز پرسيده و آگاه شوند ، و راجب اختلاف و دليل اينطور رفتار و تصميم گيري ها ما رو مطلع كرده و از انحراف گوئي ، مبهم گوئي و كلي گوئي بپرهيزند، امروز مسئله اصلي ما آزادي ايران است نه اختلاف و ناراحتي بين چند نفر كه درست من را به ياد جانباخته بختيار و جبهه ملي مياندازد كه در زماني كه بايد حمايت مي كردند سلايق شخصي را به منافع ملت ترجيح داده و اين است روزگار ما امروز، پاينده ايران و هزاران درود به شهريار ايران ما تا انتها پشت سر ايرشان و همراه ايشان خواهيم بود
|