آقای مشیری! با استبداد و خودرایی درونیتان چه میکنید؟!
جمشاد پرچمشاهی
اشتباه در همین است. بهرام مشیری نقاد نیست بلکه نقال است. نقالی همچون نقال داستانهای افسانه ای که در مورد هر مطلب یا موضوعى چیزهایی سرهم بافته و به خورد شنونده یا بیننده می دهد.
هرگاه کسی به سخنانش گوش فرا می دهد این احساس درونش ایجاد می شود که وی هربار پیش از شروع به نقالی، چند پک نشئه آور زده باشد. به برداشت من، بهرام مشیری از همه چیز و همه کس انتقاد کرده و طرز گفتارش هم حالت تمسخر و تحقیر دیگران را دارد. من تصور میکنم، حتا کسانی هم که با وی همسو و هم عقیده باشند، آماج انتقاد و هرزه گویی هایش قرار می گیرند. به نظر می رسد که ایشان فقط خودش را می بیند و می پسندد و سایرین را به هر بهانه و ایرادی قبول ندارد. از لابه لای گفتارش فقط بوی حقارت و خواری و کسر شأن دیگران استنشاق می شود که این خود نشانی از بی فرهنگی و فقدان شعور سیاسی و اجتماعی چنین فردی می باشد. برای او هیچ فرقی نمی کند که شخصیت های مورد نظرش چه کسی باشد. فکر میکند که با شیوه تحقیر دیگران کمک شایانی به منزلت و شایستگی و دانایی و توانایی اش می کند که مسلما چنین نیست بلکه در حقیقت تحقیر خود و تضعیف قدرت فکریش را تشدید می کند. نادیده گرفتن سخنان چنین افرادی بهترین وسیله درمان سرگیجه و سردرد است - شاید هم برای خودش ؟!
|