حق
بخش ۲...زیرا ساختار حقوقی ج.ا.ا. با- یا بی واژه «مطلقه»، نظامی مطلق، تامگرا و دیکتاتوری محض است. به این امر درزیر خواهم پرداخت.
پیروان هردو نظریه از ملی- مذهبیان یا اصلاح طلبانی هستند که هنوزحکومت دینی می خواهند و ازاین راه ماندگاری خویش در یک نظام تام گرا وسراسر تبعیض آمیز را توجیه می کنند. نظامی که در آن رسمن، قانونن وعلنن از یک ملت سلب حق حاکمیت شده است.
اما، چرا عده ای مرتبا چنین وانمود می کنند و عده ای دیگر خریدار آنند؟ زیرا می خواهند بگویند اگر«ما» از جمله پایه گزاران، حامیان یا پیروان این نظام جهل و خشونت بوده ایم که در قصاوت، شقاوت، وقاحت و نیز تبعیض یکی از برجسته ترین نمونه های اشکال حکومت در دو سده اخیر است، اشکال نه در همراهی و همکاری ما با این نظام، بل در یک نقص کوچک فنی است که به براحتی قابل«اصلاح» است، تنها باید اصل «مطلقه» بودن ولایت امر را دوباره حذف کرد تا در آنصورت اصل «حق حاکمیت ملت بر سرنوشت خویش» دو باره برقرار گردد. چنین سخنانی، یعنی ساختار حکومت اسلامی (ما) درست است، باید آن را حفظ کرد، اما یک اصلاح کوچک می خواهد، مانند هر نظام دیگری که قابل اصلاح است. آنها هرگز بیان نکرده اند که منظور آنها ازآن یک اصل«ولایت فقیه» یا اصل مربوط به «مطلق » بودن ولایت امر کدام یک از اصول مندرج در قانون اساسی جمهوری اسلامی است تا بتوان بگونه ای مشخص در باره آن به بحث و گفتکو نشست و با یک طرح اصلاح طلبا نه و از راههای قانونی خواهان تغییر یا حذف آن«یک اصل» شد تا ملتی سرانجام پس از بیش از یک سده تلاش برای دمکراسی و آزادی به خواست خود دست یازد. چرا مدعیان این نظر، آگاهانه یا ناآگاهانه، پس از گذشت سی و سه سال هنوز چنین نمی کنند، زیرا داستان یک اصل و دو اصل تنها یک افسانه است، بنا بردلایل زیر:.."
پس،جمهوری اسلامی اصلاح ناپذیرست چون قانون اساسی اش اصلاح ناپذیرست چون داستان، آن ؛داستان یک اصل؛ است!
نیایش داریوش: ایزد، ایران را از دروغ و دشمن و خشکسالی دور بدارد!
داریوش جان: خمینی و یارانش هر ۳ را برایمان آوردند.
|