دیالوگ ملی
حق
بخش ۲...و آب و روغنی اند که سرنوشتشان جدایی از یکدیگرست؟ آیا انتظار داشتن از ایندو طرز تفکر که با هم توافق و همکاری کنند خوش خیالی و خام فکری ای بیش نیست؟ وطنپرست ایران مدار و بیوطن ایران ستیز از دو جنس کاملا متضادند چون هر کدام اهدافی را دنبال می کنند که یکی برای بقای ایران است و دیگر برای نابودی ایران. آیا هر دو اینها را مبارز و مخالف رژیم دانستن و یکی پنداشتن و معرفی کردن بنظرتان درست، منصفانه و حافظ منافع ملی ایران است؟ یا باید به پالایش این آپوزیسیون "صدها حزب گروه..." از عناصر نامطلوب ایران و ایرانی ستیز پرداخت تا عناصر مطلوب بتوانند حول چند اصل که منافع ملی کلان ایران را حفظ می کند و گسترش می دهد توافق و همکاری کنند؟ آیا تنها توافق این "صدها حزب گروه...." که خواهان براندازی جمهوری اسلامی هستند کافیست تا با هم توافق و همکاری کنند تا رژیم برود؟ بعدش مهم نیست؟ آنوقت اینکه می شود همان سرآغاز فاجعه 57 که حزب دمکرات! کردستان، بنی صدر، یزدی، خمینی، جبهه ملی، چریکهای فدائی خلق، حزب توده،..که تنها وجه اشتراک و توافق و همکاریشان حول "شاه باید برود" بود. بعد از رفتن رژیم چی؟ توافق این احزاب و گروههای نامتجانس انقلاب سیاه 57 را آفرید. آیا باز باید همان نامتجانس ها رها شوند تا دوباره همان توافق را بکنند و بهمان نتیجه و یا بدترش در آینده برسیم؟ آیا مهم نیست بدانیم چندتا از اینها بازماندگان کنفدراسیون دانشجویان ایرانی زمان شاه اند که به ایران گند زدند و پشیمان شدند و حالا اهداف و مبارزاتشان بواقع در راستای منافع ملی ایران است یا نه هنوز همان کوردلان کینه توز ایران ستیزی که بوده اند باقی مانده اند؟ چگونه با این ؛صدها حزب گروه....؛ اینبار ثابت خواهند کرد که می دانند چه می کنند و می توانند جبران مافاتشان را بکنند؟ آیا فقط مخالفت این ؛صدها حزب گروه...؛ با جمهوری اسلامی می تواند چیزی بجز همین مخالفت شان توافق دیگری بکنند وقتی انقدر نامتجانس اند مثل سال ۵۷؟ یا باز با باز و کبوتر با کبوتر، حرکت در جهت قوانین طبیعت، عقل و خرد؟ با سپاس
|