کاوه یزدانی
قسمت دوم
انتقاد من از این دوستان این است که چرا از فرد بی نوایی چون من که هزار مشکل شخصی و روحی وروانی دارم و هشت سال است که گرفتار قوانین دست و پا گیر پناهندگی هستم و یک کارگر بیکار آواره دربدر... چرا از من انتظار معجزه دارند؟ مگر من معجزه گر هستم؟ پس وظیفه احزاب چیست؟ آیا وظیفه من و بی نوایانی چون من می باشد که به آقای میبدی التماس نمایم که تورا به خدا احزاب و شخصیتها را گردهم آورید که بارها این کار را انجام داده ام ؟ و از طرفی نیز از رهبران احزاب خواهش نماییم لطفا بفرمایید در مناظره ها شرکت نمایید؟ یا اینکه وظیفه احزاب است که این رسانه ها را بدست آورند و مردم را آگاه و متشکل نمایند ؟... می دانم که دوستانم دیر یا زود این مطلب را در این صفحه می خوانند و اگر خودشان کنشگر هستند وارد گفتگوشوند تا ما نیز در کنارشان بیاموزیم و کنشگر سیاسی شویم و از واکنشگری بیرون آییم...ادامه
|