دیکتاتوری ودیکتاتورپروری
حق
با درود خدمت هموطنانم، آقای آبار در آخر نوشتار خود می نویسد:-
"براندازی این هیولای تخریب کارحاکم بر سرزمین ما ایران، نیروئی کلان میخواهد. نیروئی منسجم وبا هويت، ازبهم پیوستن نیروهای همسو، که با کاستن از توقعات وخواستهها، کمی ایثارگری، دوری ازتک روی، کناره گیری ازخودمحوری، خودبزرگ بینی و خودخواهی، درکنارهم وهمه باهم، حاکمیت، استقلال وآزادی را به ایرانیان بازگردانند. ایران ازما مهمتراست ونباید توسط مرتجعن مذهبی دتباه گردد".
نیروی منسجمی که مد نظر آقای آبار است، تشکلی است از همان ؛کسان؛ است که داریوش همایون در نوشتارش ؛همکاری بر اصول، نه با کسان؛ به آنها اشاره دارد. حال در مورد این ؛کسان؛ مد نظر آقای آبار ۳ پرسش دارم:-
1. با کدام معیار می توان این کسان مورد نظرشان را شناخت و ارزیابی کرد؟
2. آیا می توان برچسبهای کسان مورد نظر آقای آبار را می توان متوجه کسانیکه کرد که کسان را دعوت می کنند که مبنای "اصول همگانی" را اصول زیر قرار دهند؟:-
داریوش همایون: دموکراسی در چارچوب جهانی اعلامیه حقوق بشر در کشوری یکپارچه و یگانه به نام ایران با تمام خصوصیات منحصر به خودش میتواند مبنای تعیین کننده اصول همگانی باشد.
۳. سپاسگزار می شوم اگر هموطنان و بویژه آقای آبار محترم بمن پاسخ دهند که کجای این ؛اصول همگانی؛ داریوش همایون را می توان خودمحوری و خود بزرگ بینی و غیرو نامید که ؛کسان؛ نه در زمان حیاتش حاضر شدند حول محور این ؛اصول همگانی؛ او گرد آیند و نه حالا که او دیگر در میان ما نیست!؟
توضیح: غرض من این نیست که آقای آبار چنین طرز تفکری نسبت به داریوش همایون داشته و دارند. فقط می خواهم بدانم که موضع ایشان در مورد این ؛اصول همگانی؛ داریوش بوضوح چیست؟
شادمان می شوم که هموطنان در این بحث مهم شرکت کنند و به تبادل نظر بپردازند تا همه بویژه من روشن شوم. با سپاس
ارادتمند حق
|