موانع توسعه یافتگی در ایران
حق
وـر گرامی، دیگر هیچ مهم نیست آن ؛مخالفان؛ شاه خطاهایشان را بپذیرند یا نپذیرند؛ این سیاست را با خود بگور خواهند برد. از انسانها می توان انتظار وجدان، انسانیت و حس مسئولیت داشت، نه از انسان نماها، روشنفکرنماها و آپوزیسیون نماها! اگر می خواستند آدم شوند، روشنفکر و مخالف موجه شوند تا بحال شده بودند! از اینان کوچکترین انتظاری برای نجات ایران و استقرار یک نظام لیبرال دمکراتیک مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر داشتن در ایران دیوانگی محض ماست. کسانیکه منتظر اینان اند اعلام کنند تا کی منتظر خواهند ماند و چه دستاورد مثبتی تاکنون این سیاست شان داشته چون دستاورد منفی اش بقیمت گزافی بوده که کشور و ملت پرداخته اند؟ ؛مخالفان؛ نادان، مغرض، قلابی انقدر تاکنون خطا کرده اند که کابوس شان نجات ایران است چون برایشان چیزی بجز رسوایی و لعن و نفرین ابدی در پی نخواهد داشت. این آدم نماها کمترین نفعی که در نجات ایران دارند بلکه آنچه امروز در شکل شهرت، مقام، پول و برو بیا دارند را هم بکل از دست می دهند! رسوایی محض و شماتت از دور و بری های با وجدانشان مثل همسر، فرزند، نوه، دوست در انتظارشان خواهد بود و تنها زیستن و مردن در انزوا. اینان خوب به سهمی که در همه جنایات رژیم و همه خسارتهای جبران ناپذیر به کشور و ملت داشته اند خوب آگاهند. انتخاب خود را کرده اند، تغذیه از گوشت و خون ایران و ایرانی. اینان دهه هاست با راستی، وجدان و شرف خود بدرود گفته اند. از اینان باید عبور کرد! خطا از ماست که پس از ۳۴ سال از این آدم نماها، روشنفکرنماها و آپوزیسیون نماها عبور نکرده ایم و اینان را دگراندیش، اندیشمند، صاحبنظر و بخشی از آپوزیسیون قلمداد کرده و به مردم جلوه داده ایم. برای اینان توافق همگانی بر تمامیت ارضی کنونی ایران، یکپارچگی سرزمینی و ملی، دمکراسی پارلمانی و قانون اساسی نوین مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر، حکم مرگ دارد و نه زندگی! عجب با فدرالیسم، جمهوری، پادشاهی، شاه، مصدق، سکولاردمکراسی؟، اصلاح طلبی، انتخابات آزاد کردنهایشان تا حالا حسابی ما را سر کار گذاشته اند!
|