رضا پهلوی و مخالفانش؛ از انتقاد تا تخریب
وجدانی
منشاء مشروعیتِ شاهانه! (۳)
امروز و هنوز که هنوز است، داستانِ مجاهدین و اعوان انصارشان در جهتِ اتهام زنی و دروغ پردازی در خصوص خاندان پهلوی و بویژه شاهزادۀ ایران رضا پهلوی با آنچه که در قبل از انقلاب حکایت میشده فرق چندانی ننموده است و هر از چنگاهی نقلِ آنرا برای تسکین آلام و غمِ خویش لازم و ضروری میدانند. این بقولِ خودشان برادرها و خواهرها، از ناحیۀ همان "قائد پر افتخار جنبشِ بزرگ امام مجاهدِ اعظم خمینی" که بر گردۀ ایران و ایرانی سوارش نمودند، گول خورده اند و سرشان بی کلاه مانده است اما بدلیل اینکه اعتراف بدین مطلب و طلب عفو ار مردم ایران برایشان غیر ممکن مینماید لذاست دق دلیشان را همچنان بر سر خاندان پهلوی خالی میکنند و گرنه چه لزومی داشت که امروز najaf نامی به بیش از سی سالِ پیش برگردد و این نوحۀ مختصِ عزاداری حضرتِ ابا عبدالله الحسین را بیاد آرزوهای برباد رفته شان سر دهد و بر سرش بکوبد؟! بدونِ تردید خود و یا بازماندگان آن هیئتهای عزاداری که همین نوحه را در زمان شاه فقید میخواندند و ضمن بر سر و صورت خویش کوفتن و زاری نمودن به شاه بد و بیراه میگفتند، امروز از کردۀ خویش پشیمانند و باتفاق سایر آحاد ملت ایران رحمت و شفقت برای چنان شاهی آرزو دارند. امروز کیست بر این امر واقف نباشد آنچه که مرتب بر لبان مردم ایران جاریست همانا این سخنانند: آن خدا بیامرز! که الهی نور به قبرش ببارد!
|