«شورای ملی» در ترازوی سنجش
پیروز
بدون تردیدتمام نوشتهای شما در مورد نحوه تشکیل و ضرورت تشکیل شورا ، کنگره ، آلترناتیو یا مجلس که بتواند بظور موقت نمایندگی ملت ایران را جهت پاسخگوئی در جوامع بین المللی و پیشبرنده مبارزات مردمی برای انحلال یا سرنگونی رژیم آخوندی بنمایند درست میباشد. از طرفی نگرانیهای شما در مورد اصولی که میبایست در منشور نوشته شود و همچنین افرادی که در این شورا یا ..........انتخاب میشوند میبایست بسیار با وسواس باشد و سنجیده انجام گردد نیز بسیار متین و خردمندانه است.
پرسش اینجاست ، حال گروهی دل در گرو ایران و ایرانی دارند ، شورائی را تشکیل داده اند و با توجه به اصول مطروحه که انحلال و یا سرنگونی رژیم آخوندی شرطه عمده آن میباشد ، چرا نباید به این گروه پیوست و حمایت کرد و با همبستکی و همفکری و پذیرفتن اینکه ایران از همه ما مهمترست در کنار هم قرار گرفت ؟
با پیوستن ، اگر احیانا افراد ستون پنجمی رژیم آخوندی و یا گروهای چپ سرخ و سیاهی که در سال ۱۳۵۷ از آخوند پشتیبانی کردند و هنوز هم منافعشان را در ماندگاری رژیم آخوندی میدانند باشند و در جهت تخریب و یا به تمسخر گرفتن ، در میان این گروه خود را جا زده اند را میتوان با بالا بردن تعداد پشتیبانان از چنین شورا یا ........ مجبور به خروج و ترک از گروه و یا تجدید نظر در اعمال و افکارشان کرد .
بجای کنار گود نشستن و ایرادات را دیدن و دیگران را آگاه کردن و مقاله مثبت و منفی نوشتن و شعارهای بیمصرف دادن و در پیروزی بدنبال سهم گشتن ، خردپیشگان و میهندوستان در رفع و تکمیل نواقصی که بتظر میرسد یاری رسانند و در جهت رسیدن به هدف که آرادی و مردمسالاری و حکومتی سکولار دموکرات است همراه گردند؟
تردیدی نیست که هیچ آش نخورده و دهن سوخته ای نمیخواهد دیگر به بهانه رهائی از چاله چولهای پهلوی ، در چاه عمیق جمکرانها سرنگون کردد و یا اینکه با هواپیماهائی وارد ایران کردد و یا با دعوت رویائی خیزش مردمی بر پا نماید....
پیروز
|