دیکتاتوری ودیکتاتورپروری
حق
با درود و سپاس خدمت آقای آبار محترم، پرسشی که پیش می آید اینست که چرا این ؛نیروهای همسو؛ که نام بردید نتوانسته اند تاکنون توافق بر آن اصولی کنند که داریوش همایون آنها را اصول همگانی می نامید؟ آن اصول همگانی فرا حزبی هستند و اصولی هستند که منافع ملی حیاتی ایران را تامین می کنند. چگونه ؛کسان؛ ای می توانند ادعای ملی بودن، ایرانی بودن، بدنبال منافع ملی ایران بودن و رفع تبعیض بودن داشته باشند ولی وقتی پای پایبند بودنشان به این شعارها می رسد ادا و اطوار در بیاورند!؟ اینان یا در لباس ؛همسو؛ یی هستند و سودایی دیگر در سر دارند و یا شعارهایی را که می دهند را فقط برای ؛خودی؛ هایشان است که این خودی و ناخودی کردنشان فقط ناشی از دیکتاتور منشی آنهاست. همین عدم درک یا دیکتاتورمنشی شان آنها را باید از گردونه خارج کند چون اینان را نمی توان در رده ؛نیروهای همسو؛ قرار داد. ؛نیروهای همسو؛ هم در شعار و هم در عمل باید همسو و همفکر باشند. ؛کسان؛ فقط با نامهای فریبنده و مبهمی مثل سکولاردمکرات و دمکرات و لائیک و برانداز ..... بودن خود، اتوماتیک بدنبال حفظ تمامیت ارضی ایران، ایران یک کشور با یک ملت و یک ملیت، دمکراسی پارلمانی مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر، و تدوین یک قانون اساسی نوین مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر برای ایران نبوده و نیستند . بگذریم از مشکل ژنیتیکی که برخیهایشان نسبت به داریوش همایون و خاندان پهلوی و شاهزاده داشته و دارند. سازمان (چریکهای) فدائیان خلق، حزب توده، اسماعیل نوری علاء و شبکه سکولارهای سبزش و و و همه سکولاردمکرات (که معلوم نیست چیست) هستند و اکثرا با هیچ لیبرال دمکراتی سر سازگاری ندارند بویژه اگر این لیبرال دمکرات پادشاهی خواه باشد. لطفا این نیروهای ملی ؛همسو؛ را یکی یکی با نام و نشانهایشان معرفی بفرمایید تا من و امثال من از این سردرگمی دربیاییم. آنوقتست که می توانیم ببینیم که مواضعشان نسبت به آن ؛اصول همگانی؛ داریوش همایون چیست! و چرا انسجامی صورت نمی گیرد اگر همگی به این اصول متعهد شده اند. سپاسگزارم. ارادتمند، حق
|