رضا پهلوی و مخالفانش؛ از انتقاد تا تخریب
وجدانی
منشاء مشروعیتِ شاهانه! (۱)
در همین دو سه هفتۀ گذشته بود که سند غیر قابل انکار و مستندی در خصوص شایعه پردازی، دروغگوئی، هوچیگری، سفسطه بازی و فرافکنیهایِ اغراق آمیز مجاهدینِ باصطلاح خلق ایران را در سامانه های اینترنتی شاهد بودیم. سندِ مزبور مربوط است به نامه مسعود رجوی و موسی خیابانی به یاسر عرفات. مجاهدین خلق همیشه مدعی بوده و هستند که جرمشان در رژیم پیشین (شاه) در حد خواندن قرآن و نهج البلاغه و کتاب های علی شریعتی بوده و تنها به خاطر همین جرائم است که اعضاء این سازمان وحتی خود آقایانِ مسعود رجوی و موسی خیابانی به زندان در افتاده و چه بسا شکنجه گشته و عده ای نیز کشته شده اند. من یکبار دیگر در همینجا بخشی از سند فوق الذکر را می آورم و بعد توضیهاتی را در خصوص آن بیت شعر که در کامنت جناب najaf مندرج است خواهم داد. و اما سند:
«ما مجاهدین خلق ایران که بعضا از نزدیک در اردوگاه های الفتح شاهد نبرد مرگ و زندگی شما با دشمن نژادپرست صهیونیست و مرتجعین عرب بوده ایم، بخوبی می دانیم که خلق در زنجیر شما تا چه حد از همکاری های همه جانبه رژیم ایران با صهیونیست ها و تسلیم طلبان عرب، در رنج و عذاب بوده است. رنج و عذابی که تمام خلق ایران نیز از آغاز تولد دولت اسراییل، این طفل نامشروع امپریالیسم در منطقه در آن سهیم بوده اند به همین دلیل اکنون که در میهن خونبارمان جنبشی بزرگ به راه افتاده و قائد پر افتخار آن امام مجاهد اعظم خمینی، بارها بر قطع هر گونه رابطه با اسراییل پای فشرده است، آغاز فروریختن پشت جبهه ضد انقلابی اسراییل، یعنی رژیم وابسته ایران را به انقلاب فلسطین تبریک می گوییم. برادر ابوعمار، اگر امروز شما و همرزمانتان خانه و خاکی از خود ندارید که بر آن پای گذارید، مردم ما که همیشه انقلاب شما را با چهره فلسطینی و قلب عربی و اسلامیش به طور ویژه ای گرامی و عزیز داشته اند برآنند تا در مسیر انقلاب آزادیبخش ضد امپریالیستی خود، خانه و خاکشان را در آینده ای نه چندان دور به پایگاهی برای شما تبدیل کنند و این انقلابی است تا پیروزی.»
|