دیالوگ ملی
شیر و خورشید و تاج
بخش اول - "انتخابات آزاد در جمهوری اسلامی و دیالوگ ملی با خائنین، هر دو مضحک است."
این روزها "دیالوگ ملی" مد روز شده، همه جا هر کسی که میخواهد خودی نشان دهد و از قافله عقب نماند، صدایی صاف میکند و چهره حق بجانب و فیلسوفانهای بخود میگیرد و دستش برسد یک پیپی هم زیر لب میگذارد و از مزایا و اهمیت "دیالوگ ملی" سخن میگوید.
اما هر گاه که به اسامی این طرفداران تازه بدوران رسیده "دیالوگ ملی" مینگرم بی اختیار به یاد روزها و ماهها و سالهای پس از ورود خمینی جلاد به ایران میافتم. به یاد چشمان اشک آلود شاه میافتم که با نگرانی از آینده ایران و ایرانی از ایرانیان میخواست که "به ایران فکر کنند...".
به یاد رادیو بی بی سی میافتم که روزانه اسامی رجال میهنپرست را که در آن روز تیر باران شدهاند را میبرد، غافل از اینکه آن افراد ساعاتی پس از اینکه اسامی آنها از رادیو بی بی سی اعلام میشد در ایران تیر باران میشدند...
بی اختیار، به یاد چهره چندش آور یاسر عرفات میافتم که چگونه در کنار خمینی با لبخند رضایت به بخت برگشته ایران و ایرانی میخندید و خرسند و شاد بود...
با یاد زن و مرد ایرانی میافتم که در آن روزها از کوه و دشت و صحرا در سرما و گرما و با هزار خطر خود را به آن سوی مرزهای ایران میرساندند...
و به یاد چهره زشت، کثیف و ویرانگر آن دسته میافتم که در کنار خمینی با آن ریشها و چهرههای تلخ و غیر ایرانی، خون و خونریزی را "دیالوگ ملی" خود کرده بودند... و امروز همانها از "دیالوگ ملی" و تحمل عقاید و افکار و دگر اندیش و و و سخن میگویند.
به لیست اسامی شرکت کنندگان در این (نشستها برای دموکراسی) که مینگرم، از آنها میپرسم... وقتی که شاه گفت "بیایید همه به ایران فکر کنیم..." شما آقایان و بانوان که امروز از "دیالوگ ملی" سخن میگویید در آن زمان کجا بودید؟ به چه کاری مشغول بودید؟ دست بوس کدام خائن بودید؟ نقشه نابودی کدام میهنپرست خادم به میهن را میکشیدید؟
|