درس-هایی از تاریخ
شیر و خورشید و تاج
***** بخش اول - چگونه میتوان این خفت را تحمل کرد؟ *****
با درود به همه هم میهنان خوب و شرافتمند میهنم،
حقیقتش هنوز فرصت نکردم این مقاله "درسهایی از تاریخ" را بخوانم. اما تیتر " درسهایی از تاریخ" را لحظاتی پس اینکه این گزارش "بحران اقتصاد روسپیگری در تهران" را در (ایران پرس نیوز) خواندم دیدم و فکر کردم با تاریخی که در آن نبودام فعلا کاری ندارم اما درسی که من از تاریخ نزدیکی که در آن بودم آموختم این است که بدون شک جمهوریخواهان پنجاه و هفتی میبایستی از تاریک اندیش ترین و سیاه چهرهترین جمهوریخواهان در تاریخ بشریت باشند.
حقیقتش مقاله "بحران اقتصاد روسپیگری در تهران" بقدری مرا عصبانی کرد که حتی آن را هم تا آخر مقاله نتوانستم بخوانم. عصبانی از ملتی که میهنپرستی چون شاه را برداشت که امروز زن و بچههای ما به این روز سیاه بیافتند. و پس از ۳۴ سال نه تنها سعی بر جبران این ننگ تاریخی نمیکنند بلکه میروند و در فساد شرکت میکنند و ادامه آن را تشویق میکنند، و برای اتحاد با تنها امید ایران خط و نشان هم میکشند و تازه خیال جمهوری دوم را هم دارند... نه اینکه جمهوری اولشان خیلی شاهکار بود، نه اینکه جمهوری اولشان خیلی از فهم و تفکر و منطق و درایت و انسانیت و آزادی و دمکراسی و حقوق بشر و قانون و نظم و و و بر خوردار بود... تازه طلب کار هم هستند و طرفداران نظام پادشاهی را به بیخردی و دیکتاتور بودن هم متهم میکنند.
یکی نیست بگوید، ما به جای شما پنجاه و هفتیها عرق سرد از پیشانیمان سرا زیر شد...
بجای اینکه به فکر زنان و دختران میهن باشند خودشان در نگون بختی آنها سهیم میشوند و برای خرید و فروش آنها چانه مالی میزنند.
بعد هم ملت را تشویق به تکان نخوردن میکنند... که بدتر نشود؟ یا ما معنی بد و بدتر را خوب درک نکردهایم یا این ملت یک جای کارش اشکال پیدا کرده... چون سرزمینی که ما به یاد داریم حتی در بدترین حالتش هرگز این نبود که امروز میشنویم و میبینیم...
|