شیر و خورشید و تاج
***** پایان - کاری که باید ۳۴ سال پیش انجام میشد *****
وگرنه مشکلی که ما با آن فراخوان که شاهزاده از آن حمیات کردهاند و میکنند داریم، این نیست که چرا ما خودمان در تهیه آن شرکت داشتیم یا نداشتیم.. مشکل ما این است که فراخوان بد انجام شد، و مفاد منشور هم یا برخی زیادی هستند، یا اینکه مبهم و قابل بهره برداری به سود یک قشر بخصوص در آینده، یا اینکه اصلا اگر هدف پایه ریزی برای "قانون اساسی آینده" نیست، به برخی از مفاد نیاز نیست در این مرحله مبارزاتی، و برخی دیگر از مفاد که میبایستی بر آن تاکید میشد وجود ندارد در منشور یا بصورت مبهم وجود دارد... یک سال و نیم.. آنوقت نتیجه این؟
وگرنه، قرار نیست هر کسی از راه برسد و یک منشور چاپ کند. مسابقه منشور چاپ کردن که نداریم. متأسفانه پس از یک سال و نیم، چیزی تحویل ما دادند که حتی با چشم بسته و بینی را گرفتن هم نمیشود آن را امضا کرد.
بعد میگویند خودتان بیایید درستش کنید. یکی نیست بگوید، بابا جان اینها یک سال و نیم روی این منشور کار کردند، اما مشکلاتش را ندیدند.. حالا ما قرار است بیاییم و روز از نو روزی از نو با آنها بر سر مفاد این منشور چانه بزنیم؟ در اینجاست که میگوییم، نه، خودشان باید این را اول درست کنند که نشان بدهند با اکثریت هم خوانی فکری دارند... تمامیت عرضی ایران چه چانه زدنی دارد؟ که حالا ما بیاییم درستاش کنیم؟ میگویند، میخواستیم حد وسط را بگیریم. مگر تمامیت عرضی ایران حد وسط دارد؟ آن کسی که بدنبال حد وسط در مورد تمایت عرضی ایران است، جایش در یک شورای ملی نیست. چه رسد به اینکه ما بیاییم و با او چانه بزنیم که درستاش کنیم.
اگر قرار باشد که در این همه با هم، خلخالی و پیشه وری و خاتمی و رفسنجانی و سروشها و گل سرخیها باشند... پس شما مشکل اساسی تر دارید، چون هنوز درک نکردهاید که آنها مانند روغن می مانند که در آب ملت ایران حل شدنی نیستند. ما در Disneyland که زندگی نمیکنیم... خواب و رویا هم یک حد دارد.
با سپاس،
شیر و خورشید و تاج
|