خبرها و سامانهها
بانک ملی ، بانک تجارت و بانک صادرات از وزارت صنایع خواستهاند که هیچ طرحی را برای تامین مالی به این بانکها نفرستند زیرا آنها منابعی در اختیار ندارند. بیمه لویدز انگلستان از امضاء قرار داد خرید 12 نفتکشهای غولپیکر BLCC از چین توسط ایران خبر داد. مجتمع گوشت "زایران" به عنوان بزرگترین مجتمع کشتارگاهی و تولید گوشت قرمز کشور به دلیل کمبود نقدینگی و سوء مدیریت از 5 ماه پیش بصورت نیمه تعطیل درآمده بود و هم اکنون تعطیل شده است. کاهش 35-40 درصد از درآمد صدا و سیما از آگهیهای بازرگانی در تلویزیون در 5 ماهه گذشته بطوری که صدا و سیما برای تامین هزینههای خود از مجلس و دولت کمک خواسته است. حقوق دریافتی نیمی از کارکنان بانکهای دولتی تنها 290000 تومان است و یک و نیم میلیون نفر در بانکهای دولتی اشتغال دارند. از هر 843 نفر ایرانی یک نفر به ایدز مبتلا می باشد. افزایش 283 درصدی مبلغ اسناد واخواستی در شهر تهران در مقایسه با سال 84 از رکود حاکم بر بازار اقتصادی ایران خبر میدهد. رئیس کل بیمه مرکزی از پرداخت 175 میلیارد تومان به نیروی انتظامی در سال 87 خبر داد. بر اساس مصوبه مجلس ده درصد از حق دریافتی شرکتهای بیمه از محل صدور بیمه نامه به نیروهای انتظامی داده میشود. موج جدید اخراج استادان دانشگاهها آغاز شده است.
دستور: 1- آیا تحریمهای اقتصادی هوشمند تاثیرگذار خواهند بود؟( بخش پایانی ) 2- چرا حفظ نظام در مرحله فعلی واقعگرایانه است؟
اشکان: در صحبت دو هفته پیش گفتیم که مشاورین اقتصادی و سیاسی بر این باورند که ایران در چهار سال آینده با بحران اقتصادی شدیدی روبرو خواهد بود دلیل آنهم بطور خلاصه کاهش قیمت نفت و سیاستهای نابخردانه حکومت است. دلیل اینکه چرا تاکنون این تحریمها کاری نبوده این است که تحریمها ضعیف بود (چون روسیه و چین در شورای امنیت جلو تحریمهای سخت را گرفتند. ) درآمد سرشار نفت نیز این موقعیت را به حکومت داده بود که هزینههای تحریم را به راحتی بپردازد. این تحریمها به طور خلاصه عبارتند از:
1- منع کشورهای عضو سازمان ملل از فروش تجهیزات اتمی و بالیستیک به ایران
2- مصادره پولهای چند تن از دولتمردان ایران و چند بنیاد
3- جلوگیری از صادرات اسلحه به ایران
4- جلوگیری از مسافرتهای خارجی چند تن از دولتمردان ایرانی
در واقع این تحریمها از تحریمهایی که به کشورهایی مانند لیبی، عراق، لیبریا، سیرالیون، یوگسلاوی پیشین و هاییتی در گذشته اعمال شده بود ضعیفتر است.
دلیل در نظر گرفتن تحریمهای جدید آوردن حکومت اسلامی به پای میز مذاکره برای بحران هستهای است. به عبارتی دیگر آن قدر هزینه اتمی شدن را بالا ببرند تا حکومت اسلامی را وادار به مذاکره کنند.
آیا این تحریمها تاثیر خواهد داشت؟ در واقع گزینه معقول دیگری وجود ندارد. از طرفی 30 سال گذشته نشان داده که حکومت در مقابل فشار جامعه اروپا از خارج، در اعتراض به ترور افراد اپوزیسیون عقب نشینی کرده است. از طرف دیگر بحران اقتصادی باعث شده که جامعه ایرانی مسئولیت نابسامانی اقتصادی را به گردن اصولگرایان بیاندازد و از داخل به حکومت فشار بیاورد. در عین حال این واقعیت را هم باید دانست که تاکنون تحریمهای اقتصادی به تنهایی هیچ حکومتی را از پا در نیاورده و این هدف تحریمها نیست. اگر هم تحریمها حکومت را وادار به مذاکره کند ممکن است ایران سرانجام به توافقی تن در دهد که مانند برزیل بتواند هر وقت خواست ددر عرض یک سال به سلاح اتمی دست یابد همان طور که ژاپن میتواند در تعطیلات آخر هفته اتمی شود. این واقعگرایانه نیست که از ایران بخواهند آنچه را که در طول 17 سال گذشته در رابطه با این صنعت 60 ساله آموخته است فراموش کند. اگر این تحریمها تاثیرگذار نباشد احتمال حمله نظامی به ایران بیشتر خواهد شد.
قطبی : اخیرا" ج.ا با 9 شرکت اروپایی قراردادهای نفتی و گازی امضاء کرده یا در جریان آن است که عمده این شرکتها البته آلمانی و فرانسوی و انگلیسی نیستند بلکه این بار اتریشی و یونانی و ترک هستند. آیا این دهن کجی این کشورها به کشورهای 5+1 نیست؟ تحریم ها ج.ا را از در بیرون میکند ولی ج.ا از پنجره وارد میشود و با دادن رشوه زیاد و فروش ارزان نفت و گاز سعی میکنند توازنی برقرار کنند.
ما به این نتیجه رسیدیم که مردمی که تا این حد جلو رفتهاند مردمی که تا پای جان رفتهاند حتما" آن تحریمهای سخت را هم تحمل میکنند و بیشتر از اینها هم توان دارند بپذیرند ولی به یک نتیجه دیگر هم میرسیم که اگر این تحریمهای اقتصادی دنیای غرب به نتیجه نرسد احتمال یک جنگ را خواهیم داشت. این مردم با توجه به همه مشکلات در داخل و خارج به تنهایی از پس این جنایتکارها بر نمیآیند آیا احتیاج به یک کمک خارجی هست؟ و این کمک خارجی در صورت جنگ نخواهد بود؟ اگر جنگی روی دهد آن غیرت ناسیونالیسم ما این بار برخلاف گذشته آن چنان گل نکند تا به نحوی شر اینها از سر مردم کم شود. البته عواقب نامعلومی هم پشت سرش خواهد داشت اما این سئوال پیش آمده است که اگرتا اینجا آمدهاند روزی ممکن است جنگ را هم بپذیرند.
جمع بندی
آقای اشکان این موضوع را در حزب طرح کردند که خیلی هم به موقع بوده است و بررسی هم که کردند بررسی روشنگری است. تحریم رژیمی مثل جمهوری اسلامی که در حدودی شبیه کره شمالی است و برایش فرقی نمیکند مردم چه میکشند و یا کشور به چه روزی میافتد و کشوری که یکی از مهمترین صادرکنندگان نفت و گاز دنیا است خیلی مشکل است و باید پذیرفت و تقصیر کسی هم نیست. دنیا به نفت و گاز احتیاج دارد و ج.ا همانطور که آقای قطبی گفتند سعی میکند به هر قیمتی این کالا را معامله و راه خود را در جامعه بین المللی باز کند. ولی اگر ما امیدوار باشیم که این بار کشورهای غربی در برابر گزینه جنگ یا تحریم، (چون اگر تحریمها موثر نشوند و ج.ا برنامه اتمی را ادامه دهد دیر یا زود ما با احتمال جنگ روبرو خواهیم بود) اگر کشورهای غربی بتوانند توافق کنند و تحریمهای جدی بر ج.ا وارد کنند که بعید است در شورای امنیت بتواند بگذرد ولی خود اروپائیها و امریکائیها ممکن است راسا این کار را انجام دهند شاید آن وقت کشورهایی مثل نروژ را هم بتوانند متقاعد کنند و آنها هم اجرای قرارداد را به عقب بیاندازند و ج.ا ناگزیر شود حرف حساب را بپذیرد.
یک نکته هم که خیلیها در ایران متوجه نیستند، دنیا و اروپا و هیچ کس با حق ایران در استفاده از انرژی اتمی مخالفتی ندارد و حاضرند کمک هم بکنند و پیشنهادهای خوبی هم کردهاند. آنچه مورد اختلاف است بمب اتمی است که میتوانیم بگوئیم به چه مناسبت پاکستان دارد اسرائیل دارد ما نداریم. خوب، پس فردا ترکیه هم میگوید چرا من ندارم قطر و امارات و تا مصر همین را خواهند گفت و تمام منطقه میشود زرادخانه اتمی. صرفنظر از اینکه ایران از بمب استفاده کند یا نکند خود این که ما از کشورهای دارای بمب اتمی احاطه شویم به هیچوجه صلاح ایران نیست و ما ضرورت ملی نداریم که بمب اتمی بسازیم. کافی است سیاستهای خارجیمان را مطابق منافع ملیمان تنظیم کنیم. هیچکس با ما دعوا نخواهد داشت و به ما کمک هم خواهند کرد چنانکه در گذشته بود. برنامه وسیع انرژی اتمی داشتیم و قرار بود نیروگاههای متعدد ساخته شود و بیشترش هم از اروپای غربی میآمد و حتی امریکا و این گرفتاریها نبود. این بار موضوع بمب اتمی است. آن وقت نمی خواستیم بمب بسازیم حالا اینها مصمماند که بسازند.
در این که تحریم موثر چیست بحث زیاد میشود کرد و ما کارشناس نیستیم ولی موضوع تحریم بنزین خیلی مطرح است برای این که جمهوری اسلامی 40 درصد نیازهای بنزینش را وارد میکند و اگر بشود جلویش را گرفت و یا به مقدار زیاد گرفت اینها به زحمت عجیبی میافتند. تحریمهای آسیب رسان دیگری هم در زمینه ی مالی و معاملات هست که ممکن است چینیها و روسها با آن موافقت کنند برای اینکه درست است که چین و روسیه خیلی منافع اقتصادی و استراتژیک دارند ولی روسها به ویژه هیچ علاقهای ندارند ایران به بمب اتمی مجهز شود. یک دلیل عمدهاش این است که برتری اصلی روسیه در منطقه از بین خواهد رفت. اگر ایران و بدنبالش دیگر کشورهای منطقه به بمب اتمی دسترسی پیدا کنند زرادخانه اتمی روسیه دیگر به حساب نخواهد آمد و این است که روسها از محدود نگهداشتن دسترسی کشورها به بمب اتمی استفاده میکنند. روسها چیزی در دنیا ندارند جز نفت و گاز و تسلیحات اتمی. نفت و گازشان مثل هر کشور جهان سومی دیگر است و قدرتی در حد کشورهای جهان سومی محسوب میشوند. چیزی که آنها را به عنوان یک کشور جهان اول و ابرقدرت نشان میدهد قدرت اتمیشان است و آن هم با اتمی شدن ایران و بقیه کشورهای منطقه از بین خواهد رفت. این است که شاید روسها با مقداری از تحریمهای اقتصادی جدیدتر موافق باشند. بقیهاش را باید امیدوار بود بین کشورهای غربی توافق شود و فشار جدی وارد کنند.
آنچه در این بحث میماند این است که چرا ما با تحریم موافقیم، اینکه میگویند تحریم هوشیار و تحریم موثر خوب است ولی طوری باشد که به مردم آسیب نرسد، فرار از برابر موضوع است. مگر میشود تحریم موثر کرد و صدمه به مردم نخورد؟ مثلا" این دموکراسی خواهانی که در آمریکا رفتهاند و با تحریم مخالفند و میگویند راه برنامه مبارزه با برنامه اتمی جمهوری اسلامی این است که مثلا جلوی مسافرت رهبران رژیم را به خارج بگیریم توجه ندارند که در کشوری مثل برمه سی سال است در مجامع بین المللی عملا حضور ندارند و رهبرانشان پا بیرون نگذاشتهاند و کارهایشان را انجام میدهند. به ویژه یک کشور نفتی که دیگران میآیند سراغشان و اینها لازم نیست مسافرت کنند. این فعالیتها بر عکس احتمال جنگ را افزایش میدهد. تحریم جدی بدون آسیب به مردم نمیشود. مردم در این حکومت تنیده شدهاند مثل هر جای دیگری. شما نمیتوانید حکومتی را بطور جدی تحریم کنید و به آن آسیب بزنید تا جائی که وادارش کنید از چنین برنامه مهمی که هستیاش را گذاشته پشتش صرفنظر کند ولی دودی بلند نشود که به چشم مردم برود. اینها فقط میخواهند یک موضع ظاهر پسند بگیرند و حرفی زده باشند که بله ما هم مخالفیم ما هم نمیخواهیم ولی در واقع حرفی نزده باشند و هر چه شد بشود. ما حزب مسئولی هستیم و نمیتوانیم تماشاگر باشیم. ما از ترس اینها مواضعمان را پنهان نمیکنیم و صریح حرفمان را میزنیم برای اینکه در سیاست باید تصمیم گرفت، نمیشود همه چیز را زیر فرش قایم کرد. باید تکلیف مردم روشن باشد که طرفدار و مخالف آدم بیایند سراغش و مبارزه کنند. نه، ما طرفدار تحریم خیلی جدی که آسیب شدید به جمهوری اسلامی که متاسفانه به مردم ایران هم آسیب خواهد زد هستیم برای اینکه ضمنا" خطر حمله نظامی را میبینیم و تحریم را بر حمله به تاسیسات اتمی ترجیح میدهیم. آنهائی که این حرفها را میزنند بعدا" خواهند گفت خیلی متاسفیم حمله کردند و اعلامیه میدهند و محکوم میکنند ولی با این مواضعی که میگیرند کار را به همان جاها میرسانند که تنها گزینه حمله روی میز بماند.
اما غیر از این مسئله دیگری هم هست. الآن مردم ایران نهایت آسیب را دارند از این رژیم میخورند. مردم ایران در بستر گل سرخ نیارمیدهاند و از این مهمتر نشان دادهاند که حاضرند بهای سنگین بپردازند برای مبارزهشان. 22 خرداد نشان داد که این مردم تا کجاها حاضرند بروند و جانشان را هم میدهند پس بهتر است ما از طرف مردم صحبت نکنیم و آنچه به نظرمان درست میآید بگوئیم. اگر مردم مخالف بودند با حرف ما، نشان میدهند و ما را سر جایمان مینشانند. اگر نبودند، اگر خود مردم نمیگویند که مبادا کاری کنید که ما از تحریمها آسیب ببینیم دیگر ما چه میگوئیم؟ ما باید مصلحت کشور را در نظر بگیریم. اگر خود مردم حرفی ندارند دیگر ما از طرف آنها لازم نیست صحبت کنیم. در نتیجه این بحث تحریم اقتصادی را به این صورت جمع بندی کنیم که ما طرفدار تحریمهای خیلی جدی هستیم برای اینکه جلوی حمله به ایران را بگیریم و تصور هم میکنیم که مردم هم اگر مسایل برایشان روشن طرح شود این را ترجیح را خواهند داد. ضمنا" باید تاکید کنیم که برنامه اتمی ج.ا غلط است و ضد ملی است و فقط به نفع خودشان است و ایران را به خطر خواهد انداخت و این را هم برای همه باید توضیح دهیم که دچار اشتباه در این زمینه نشوند.
در باره پرسش دوستان، بله در را میبندند از دریچه وارد میشوند برای اینکه کشورها و شرکتهایی – اتریش اصلا" مثل مستعمره ج.ا عمل میکنند یا نروژیها هم که سابقه طولانی دارند در معامله و رشوه دادن به ج.ا. چند سال پیش هموندان ما در برگن نروژ پرده از روی افتضاح رشوهگیری پسر رفسنجانی از شرکت نفت دولتی نروژ برداشتند. اگر اروپا جدا" تصمیم بگیرد و با آمریکا توافق کند – تاکنون نکرده است (و نروژیها هم حق دارند تا وقتی شورای امنیت یا جامعه اروپا تصمیم نگرفته است کار خودشان را بکنند) باید منتظر باشیم ببینیم که در آن سطحهای بالاتر کار به کجا ختم میشود.
اینکه ایرانیان بخواهند با حمله نظامی هم شده از دست این رژیم رها شوند بسیار جای تردید است. ما یک ویژگی داریم که بسیار بسیار درباره مداخله خارجی در امورمان حساس هستیم. برای اینکه ما کشوری با سابقه خیلی طولانی هستیم و بیشتر از بسیاری دیگر به ما برمیخورد که کشور دیگری سرنوشت ما را تعیین کند. بعد هم از آغاز سده نوزدهم تا اواخر سده بیستم آنقدر خارجیها در کارهای ما مداخله کردند که حقیقتا" یک حساسیت استثنایی پیدا شد. من فکر نمیکنم که مردم تا آنجا حاضر شوند. بله مردم حاضرند سختیهایی را بکشند برای اینکه از شر اینها راحت بشوند و اینها را شکست بدهند ولی نه با دخالت دولت خارجی بخصوص اگر مداخله صورت حمله نظامی داشته باشد. حمله نظامی این بار چگونه خواهد بود؟ من چند سال پیش فکر میکردم که اگر حمله بشود به قصد کشت خواهد بود ولی با توجه به تغییر فضای بینالملل و اوضاعی که در عراق و افغانستان پیش آمد حمله جراحی خواهد بود یعنی هدفهای معینی را خواهند زد و بس. این هدفها شامل سیستم مخابراتی و ردیابی و رادار و تاسیسات برق هم خواهد شد ولی هدف اصلی همان تاسیسات اتمی خواهد بود. این لزوما" به سقوط رژیم نخواهد انجامید. حالا من خودم را میگذارم کنار، چون از پیش اعلام کردهام که اگر حمله بشود چکار خواهم کرد، در کنار جمهوری اسلامی خواهم ایستاد و این موضع من است و کاریش نمیشود کرد، غلط یا درست. خیلیها هم در ایران ممکن است همین کار را بکنند. اتفاقا" یکی از اسباب نگهداری این رژیم و دستگاه احمدی نژاد حمله خارجی خواهد بود و آنها را تقویت خواهد کرد علاوه بر این باید در نظر گرفت پیامدهای غیرقابل پیش بینی که شما به درستی گفتید. حقیقتا" ممکن است از هم پاشیدگی ایران هم باشد برای اینکه اوضاع ایران به اندازهای آشفته است و همه چیز از هم دررفته است که اگر حمله نظامی هم بشود و ارتباطات کشور قطع شود، وسیله دفاع نباشد و هرکس هرکاری خواست بکند (و من شنیدم خیلی واردات اسلحه به ایران زیاد شده است. قاچاق از همسایگان، و گروههایی دارند مسلح میشوند. این خطرات هست و ما باید چه از نظر مصلحت که حمله درست نیست و بسود ملی ما نیست، چه از نظر اصول، ما نمیخواهیم، ما میخواهیم خودمان مسایلمان را حل کنیم. باید به نظر من مخالفت کنیم با حمله نظامی و این مزیتی هم هست برای ما برای اینکه پادشاهی در ایران با 28 مرداد یکی شده است. حالا درست یا غلط موفق شدهاند از لحاظ روابط عمومی این پیروزی را مخالفان ما به دست آوردهاند. این موضعگیری ما یک خدمت بزرگی است به پادشاهی. در همین مدت دیگر نمیگویند سلطنتطلبان دنبال حمله آمریکا هستند و میخواهند با قدرت نظامی آمریکا بیایند روی کار. متاسفانه پارهای سلطنتطلبان دنبال این کار بودند و در برلین و پاریس جمع شدند/ آمریکائیها را آوردند وعدهها دادند و وعدهها گرفتند. یک 200000 دلاری هم آن وسط رد و بدل شد ولی خوشبختانه منتفی شد و انتخابات آمریکا هم همه چیز را شست و کنار گذاشت. این است که این موضعگیری ما بسیار به سود پادشاهی تمام شد، به سود سلطنتطلیها هم تمام شد. امروز خیلی حملهها به سلطنتطلبها میکنند ولی این را دیگر نمیگویند. این قدر این تکان دهنده بود برای مخالفان که تعادلشان بهم خورد و من خوشحالم که این موضع را گرفتیم. بنظر من ما باید روی این موضع بایستیم و حالا هم از نظر اصولی این کار درستی است و هم از نظر سیاسی ما بردیم. برنده این جریان ما بودیم.
بخش دوم دستور
فرهی: در مصاحبه اخیر" تلاش" با آقای همایون جملهای هست که حفظ نظام در مرحله کنونی گزینهای واقعگرایانه است و برای بعضیها سوء تفاهم پیش میآورد.
همایون: من بدم نمیآید گاهی مردم را تکانی بدهم و به فکر وادارم و این است که مطلبی را که میشود در سه یا چهار جمله دیگر پیچاند و پوشاند و زهرش را به اصطلاح گرفت خیلی صریح میگویم تا بحث بشود و مسایل روشن شود. من در یک مصاحبه دومی که با "تلاش" کردم این موضوع را توضیح دادم ولی حالا اینجا خدمتتان عرض میکنم. آن جملهای که آمد "بیرون از متن" است. یک جمله از متن کشیده شده است. ولی ببینیم خود همین جمله بیرون از متن یعنی چه؟ در این جمله چند عنصر هست:
1- در این مرحله، یعنی جنبه همیشگی ندارد و مسئله زمان است یعنی در این زمان این کار را باید کرد و دلیل نیست که همیشه باید این کار را کرد و بعدا" ممکن است کاری لازم باشد بکلی خلاف آن.
2- باید اولویت ما این باشد، چون گفتهایم اولویت واقعگرایانه است یعنی ما نه تنها باید اولویتمان را در این فرایند کلی بشناسیم که شکست احمدی نژاد است بلکه باید واقعگرا باشیم یعنی اگر فعلا" میخواهیم احمدی نژاد را شکست دهیم آیا با شعار خارج از سیستم میتوانیم؟ یعنی بگوئیم مرگ بر خامنهای، مرگ بر جمهوریاسلامی زنده باد پادشاهی مشروطه . با این شعار آیا ما خدمتی به شکست احمدی نژاد میکنیم که به نظر من ایران را دارد یک عراق صدام حسینی بزرگ میکند به اضافه چاه جمکران، فرورفته در بدترین خرافات ولی با روحیه صدامی دزدی نامحدود، و سرکوب و کشتار نامحدود. خوب این به نظر من بدتر است از حکومت خامنهای و آخوندها برای اینکه اینها نیروئی هستند در حال زوال ، دزدیهایشان را به مقدار زیاد کردهاند. این دسته جدید تازه نفس و گرسنه هستند. در حکومت آخوندی به هر حال مهارهای مذهبی هست که جلو پارهای زیاده رویها را میگیرد ــ هر وقت منافع گروهی اقتضا کند. بعد هم دستگاه آخوندی تکه پاره است ولی حکومت سپاهی-امنیتی احمدی نژاد یکپارچه خواهد شد مثل صدام حسین و همه را نابود خواهد کرد. در نتیجه وقتی شما این صغرا کبرا ها را کنار هم میگذارید میبینید شکست احمدی نژاد اولویت ما است در مرحله کنونی و خارج از این سیستم و بر ضد این سیستم نمیشود به این منظور رسید پس در چهارچوب این رژیم باید باشد. هر چیزی در چهارچوب این سیستم باشد معنیاش حفظ این سیستم است یعنی با چنان اولویتی ما به سیستم کاری نداریم. میخواهیم در چهارچوبش به یک هدفی برسیم. فردا ممکن است اولویت چیز دیگری باشد.
گزینه حفظ نظام در مرحله کنونی واقعگرایانه هم هست چون با هیچ شعار دیگری به آن منظور نمیشود رسید مگر در چهارچوب جمهوری اسلامی. من حتی گفتهام خود خامنهای و اطرافیانش را باید هشدار داد که بر خطر احمدی نژاد برای خودشان بیدار شوند. این واقعگرایی است برای رسیدن به آنچه امروز لازمتر از همه است. حالا اگر شعار دلخواه اروپا و امریکا نشینان نیست چه کارش کنیم؟ در موقعیتی گرفتار شدهایم که اگر به همین ترتیب برود، یک صدام حسین میآید و ایران را احتمالا" به همان روز عراق هم خواهد انداخت. جلوی این خطر را اول باید گرفت. از این گذشته در جمهوری اسلامی با این اختلافات که آخوندها به جان هم افتادهاند- اصلا" بنای جمهوریاسلامی بر اختلاف است برای اینکه مرجع تقلید یک چیزی میگوید، رهبر چیز دیگری میگوید مجلس چیز دیگری میگوید و رئیس جمهوری و غیره دائما" بینشان دعواست ــ اگر یکدست بشود این فرصت از بین میرود. از این جهت بود که من آن جمله را با آن صراحت عنوان کردم و حتی در تیتر آوردم برای دامن زدن به این بحثها برای اینکه بسیاری از ما هنوز روشن نیستیم در آن مملکت چه خبر است. با یکی از دوستان صحبت میکردم میگفت ما احمدی نژاد را باید تقویت کنیم چون دارد آخوندها را از بین میبرد و ما 30 سال گرفتار این آخوندها بودیم. گفتم بله این آخوندها را از بین خواهد برد اگر موفق شود، ولی چه چیزی به جایش خواهد گذاشت؟ شما نگاه کنید جانشین این آخوندها چه خواهد بود؟ آیا شما فرماندهان پاسدار را ترجیح میدهید؟ نیروی پاسدار را ترجیح میدهید؟ عکس سرگرد پاسدار را دیدهاید که با آن کارد پهنش کمر یکی از تظاهرکنندگان جوان را هدف میگیرد و بعد هم عکس آن جوان را با کمر شکافته که کشته شد. این سرگردشان است، ببینید فرماندهانشان تا کجا ایستادهاند. نمیشود این دستگاه را تقویت کرد که بیاید سوار ایران شود. دیگر هم اختلافی در بینشان نخواهد بود چون اینها کمترین اختلاف را از بین میبرند و یکدست میکنند.
رحیمی: مطالبی که میفرمائید درست است یعنی میشود گفت جدیدا" به این نتیجه نرسیدهاید ولی اعلام صریح آن گاهی تکان دهنده میشود که دیگران ممکن است برداشت کنند که ما میخواهیم این نظام را حفظ کنیم ولی در مورد اولویت صحبت کردهاید که مطلب را روشن میکند.
این اعلام مواضع صریح به این معنی است که از خود نیروهای نظام کمک بگیریم تا احمدی نژاد را شکست بدهیم ولی در عین حال در مقاله نمایان است که هدف اصلی سرنگونی نظام است ولی به صورت چند مرحلهای در آمده است. فکر نمیکنید که آنها هوشیارتر بشوند و بدون توجه به این مراحل به هدف اصلی ما توجه کنند و و متقابلا" عمل درستی برای خودشان انجام دهند؟
همایون: ما آن قدر در سرنوشت جمهوری اسلامی نقشی نداریم که از سخنان ما بترسند. آنها از احمدی نژاد بیشتر میترسند تا از نقشههای دور و دراز ما. ما امیدوار هستیم که بعد از احمدی نژاد با استفاده از اختلافات درونی ج.ا و با استفاده از بحران دائمی که این رژیم گرفته است و بدتر هم خواهد شد و با استفاده از فضای بینالمللی که به زیان جمهوریاسلامی است و با تقویت جنبش سبز بتوانیم تغییراتی به وجود بیاوریم ولی آنها نگران موازنه نیروها در داخل رژیم هستند نگاه میکنند میبینند درست است که نقشههای دور و درازی برای آیندهشان داریم اما یک گروهی خیلی فوری و در مدت کوتاه برایشان خطرناک خواهد بود. حالا ما نه یک نفر را مجازات میکنیم نه میکشیم و نه به زندان میاندازیم و بارها گفتهایم ولی اینها تا آخرش خواهند رفت. الان احمدی نژاد هنوز هیچ نشده و وزرایش از تصویب مجلس نگذشته وقتی خامنهای میگوید باید مدارا کرد و امام جمعه او میگوید باید آشتی و توافق کرد میگوید خیر باید هر که مخالف من است به شدت مجازات شود. خوب اگر این کارش بگذرد همانی است که گفت بعد از تحلیف یقه اینها را میگیریم و سرشان را میزنیم به سقف. او همچه آدمی است و آنها بیشتر از او میترسند. کار ما هشدار دادن است به این آخوندها و از طرف ما که مخالف سرسختشان هستیم و این را میدانند و چقدر سر و صدا کردند در ایران که ما در این کارها دست داشتهایم که فعلا" بماند. ما به اینها میگوئیم مواظب خودتان باشید یعنی قضیه جدی است والا آنها میدانند که ما دلمان میخواهد نظامشان از بین برود. اگر ما حالا میخواهیم اینها حفظ بشوند یعنی خیلی اوضاع جدی است بیشتر از همیشه. این است که فکر نمیکنم ما دست خود را باز کردهایم. آنها منافع خود را میشناسند و میدانند که زور ما به یکهزارم احمدی نژاد نمیرسد
بهمن زاهدی : نگاه واقعگرایانه آقای همایون تمام طیفهای اپوزیسیون را شگفت زده کرده ولی حداقل ما نباید شگفت زده باشیم چون ایشان حداقل حرف ما را هم زده. نظام جمهوری اسلامی را باید به بن بست رساند تا این نظام ضعیف شده هر روز ضعیف تر شود. امروز در کنار مردم باید باشیم و هر چه میتوانیم در جهت تضعیف رژیم تلاش کنیم. مسئله تحریم اقتصادی تنها انتظاری است که از خارجیها میتوان داشت و انتظار دیگری از خارجیها نداریم. آن چیزی که ما احتیاج داریم یک اتحاد ملی یا همبستگی ملی برای رسیدن به دموکراسی در ایران است که امروز در تمام طیفهای سیاسی احساس شده. ما امروز میبینیم در تظاهرات، چپ و راست میانه در کنار هم هستند حالا اگر سران احزاب بخاطر تمایلات سیاسی خودشان نمیخواهند سر میز مذاکره بنشینند ولی ما اعضای کوچک با دگراندیشان صحبت میکنیم و از هم اکنون این تفاهمات را بوجود میآوریم. فکر میکنم در تحریم اقتصادی جدی عمل کنند چون تمام اقتصاد ایران در دست سپاه پاسداران است. هیچ بازاری در حال حاضر نمیبینید که در خارج کشور بدون پشتوانه مالی سپاه پاسداران قراردادی ببندد. تمام بندرگاههای مخفی و غیرمخفی تحت حفاظت سپاه است. روی این مسایل باید کار کرد نه اینکه جمهوری اسلامی باید سرنگون بشود یا نشود.
همایون: نظر آقای زاهدی درست است منتها پیشنهاد میکنم موضوع تحریم را در بافتار سرنگونی رژیم نگذاریم در بافتار جلوگیری از جنگ بگذاریم. ما اصلا" متعرض اینکه در سرنگونی این رژیم به خارج نیاز نداریم نمیشویم. حقیقتا" هم خارجیها برای سرنگونی این رژیم انگشتشان را بلند نخواهند کرد. اگر هم تحریم کنند برای جلوگیری از بمب اتمی است. این است که ما وارد آن نمیشویم ولی از آن تحریم دفاع میکنیم به علت مخالفتمان با گزینه دیگری که جنگ خواهد بود. به نظر ما اگر برنامه اتمی جمهوریاسلامی به هر ترتیب دیگری متوقف نشود تحمل نخواهند کرد.
یوسف نژاد: نظر مطرح شده در مورد حفظ نظام در مرحله کنونی، نشان دهنده یک اندیشه لیبرال دموکراسی است. این نگاه اندیشه انقلابی نیست که تغییر و تحول را ساده و از امروز به فردا فرض کند. این کلام نشان دهنده این است که این تغییر و تحول در جامعه ما بایست گام به گام صورت گیرد. اگر ما این گام ها را پشت سرهم برداریم در مرحله آخر چیزی از جمهوری اسلامی نمیماند. در مورد اینکه مسئله تحریم را در بافتار سرنگونی قرار ندهیم ما باید اثرات منفی این تحریم را به وضوح به مردم بگوئیم. فکر میکنم به این سادگی نیست که بگوئیم مردم ایران پذیرای این تحریم اقتصادی هستند. مردم ایران وقتی پذیرای تحریم هستند که عواقبش را بفهمند و آن موقع است که پیام مثبتی خواهند داد. دوستانی که از تحریم هوشمند میگویند در نظر داشته باشند که هیچ تحریمی به همین سادگیها از کنار مردم نمیگذرد. تجربهها میگوید مردم از فشارهای ثانوی آن در امان نخواهند بود. این تحریمها در عراق صدمات زیادی به کودکان عراقی زد بهر حال تحریمها مشکلات بسیاری بر جامعه ما وارد خواهد کرد و بر ما واجب است این مشکلات را با درک درستی که از مشخصههای اقتصادی جامعه ایران داریم توضیح دهیم . من به این سادگی نمیتوانم قبول کنم که تمام اقتصاد ایران در دست سپاه پاسداران است، اقتصاد جمهوری اسلامی 95 در صد دولتی است.
همایون : ضمن تائید آقای یوسف نژاد، یک نکته اشاره کردند که مرا یاد منشور در هندسه انداخت. انسان از پشت چه منشوری به قضایا نگاه میکند؟ در سیاست همه مواضعی میگیرند و نگاه و عقایدی دارند و هر کس از پشت منشوری نگاه میکند و این مسئله مهمی است. یک کس منشورش منافع خودش است که چی برای من دارد و تکلیفش روشن است و در هر موقعیتی میرود دنبال منافع خود. یک کسی منشورش اصول است ، یک کسی منشورش تعصب است. منشور ما منافع ایران است و رساندن ایران به دنیای قرن بیست و یکم. پادشاهی، مشروطه، برنامههای حزبی، خود حزب، جمهوریاسلامی همه از پشت این منشور دیده میشود در نتیجه ما برای مخالفت با ج.ا تاسیس نشدیم. ما برای سرنگونی ج.ا تاسیس نشدیم. ما برای ساختن چنان ایرانی پایهگذاری شدیم که لازمهاش سرنگون کردن این رژیم است. فرق دارد که انسان یک کاری را به عنوان لازمه هدفی نگاه کند یا به عنوان خود هدف. خیلی از مخالفان جمهوری اسلامی هدفشان سرنگونی است. این درست نیست. به قول آقای یوسف نژاد این مملکت بعدش چه میشود و چه به سرش میآید؟. ما میخواهیم یک چیزی را بسازیم، جمهوری اسلامی مانع این کار است باید آن را برداریم. ولی برای مبارزه با جمهوری اسلامی تشکیل نشدهایم و این هدف نمیشود که بعدش مملکت بماند یا نماند. آن قت است که این ملاحظات پیش میِآید که نگهداشتن این رژیم در این مرحله واقعگرایی است. ما منشور مشخصی را گرفتهایم و از این شاخ به آن شاخ نمیپریم.
عسگری: من تقریبا" با تمام حرفهای شما در رابطه با احمدی نژاد و آخوندهای سنتی موافقم و شواهد هم همین را نشان میدهد و در دو سه جلسه پیش تقریبا" به همین نتیجه رسیده بودم اما نگاه دوستی را در اینجا مطرح میکنم که فکر میکند از زاویه شک هم بهتر است نگاه کرد و یک درصدی در نظر گرفت که امکان دارد موضوع چلو قیمه بعد از تعزیه خوانی امام حسین باشد یعنی به همان صورت که در تعزیه امام حسین، شمر و ابوالفضل و امام حسین و دیگران بعد از پایان تعزیه دور هم مینشینند و چلو قیمه میخورند یک کمی هم از این دیدگاه به جریان نگاه کنیم که در واقع همه تخم مرغ ها را در یک سبد نگذاریم.
همایون : اولین توصیه به دوستان این است که با عموم ضرب المثلهای فارسی سراغ حل هیچ مشکلی نروند. این ضربالمثلها از یک فرهنگ شکست خورده و عقب مانده است دنبال بهانه برای هیچ کاری نکردن. اکثر ضرب المثلهای فارسی ضربالمثلهای شکست و واماندگی است. باید نگاه کنیم ببینیم دعوا در ایران بر سر چیست؟ آن وقت منظره برایمان روشن میشود. موضوع جنگ زرگری نیست. دلیل ندارد این بساط را راه بیندازند و در انتخابات کارشان به آنجا بکشد که آن مناظرههای رسوا کننده سرتاسر رژیم را داشته باشند. آخر چرا قبل از انتخابات پالیزدار میآید آن حرفها را در مورد آخوندها میزند. اینها یک روند و نقشه است. سپاه پاسداران میگوید این آخوندها دزدند، بیآبرویند، به درد نمیخورند و میخواهد زمینه بسازد برای نابودیشان. بعد احمدی نژاد میآید آن حرفهای صریح را در مورد رفسنجانی و خانوادهاش میزند. اینها حکم مرگ رفسنجانی است و شوخی نیست. خودتان را جای رفسنجانی بگذارید وقتی رئیس جمهوری کشوری این حر فها را میزند و پس فردا میآید دوباره میشود رئیس جمهور چه خواهد کرد؟ دعوا خیلی جدی است. در تعزیه خیلی اتفاق ممکن است بیفتد ولی میدان سیاست، میدان خیلی جدی است و مردم جانشان را میگذارند. در تعزیه سر امام حسین را میبرند بعد امام حسین میرود خورشت قیمه میخورد در سیاست وقتی سر بریدند دیگر بریده شده است.
موضوع نشست آینده : پیشنهادهایی به دستور کنفرانس آینده حزب
درباره دفتر پژوهش
دفتر پژوهش، گرد همائی داوطلبانه گروهی از هموندان حزب مشروطه ایران از اروپا و امریکا و کاناداست که به منظور گفتگو در مسائل حزبی و سیاسی و نظری بطور منظم نشست هائی در تالار های گفتگوی حزب مشروطه ایران دارند. نظراتی که در این نشست ها ابراز می شود متفاوت و گاه منتاقض است ولی قصد آن است که برخورد آزادانه آراء به پرورش روحیه دمکراتیک و بالا بردن سطح عمومی بحث سیاسی کمک کند.
گزارش نشست های دفتر پژوهش، بیانیه های حزبی نیست که در صلاحیت شورای مرکزی قرار دارد؛ ولی دفتر پژوهش از سوی شورای مرکزی تشکیل و تقویت شده است.
---------------------------
نظر شما در مورد مطلبی که خواندید چیست؟
از سامانه حزب و صفحه رسمی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در فیس بوک دیدن کنید.
---------------------------
|